روشهای نوآورانه پرورش میگو : سودآوری همراه با حفاظت از محیطزیست

21 May 2025
موفقیت چندین پروژه که بازسازی جنگلهای حرا، مدیریت کیفیت آب و روشهای تولید پایدار را در کنار هم اجرا کردهاند، نشان میدهد که راههایی امیدبخش برای حرکت بهسوی صنعتی مسئولانهتر در پرورش میگو وجود دارد.
Niclas Riecken: تحلیلگر پروژه، شرکت مشاوره Hatch Blue
در شرکت Hatch Innovation Services روی مجموعهای گسترده از پروژهها فعالیت میکند و تمرکز او بر سیستمهای آبزیپروری بازسازنده و احیاگر است. علاقهمندی او بر توسعه پایدار بخش آبزیپروری و نقش آن در حمایت از جوامع ساحلی و اکوسیستمهای دریایی در سراسر جهان متمرکز است.
Sakinah Lisa: کارشناس بازاریابی، ارتباطات و تحلیل پروژه، شرکت مشاوره Hatch Blue
Lisa دارای مدرک کارشناسیارشد (M.Phil) در توسعه جهانی از دانشگاه برگن است، جایی که تمرکز او بر سلامت سیارهای پایدار و توسعه انسانی بوده است. او همچنین مدرک کارشناسی فناوری مواد غذایی را از دانشگاه سبلس مارِت اندونزی دارد. Lisa اکنون در نروژ زندگی میکند و علاقه خود به آبزیپروری، نوآوری و پایداری جهانی را با یکدیگر تلفیق کرده است.

عوامل مؤثر در پذیرش رویکردی پایدارتر و سازگار با اقلیم در پرورش میگو
پرورش میگو برای میلیونها نفر در جوامع ساحلی هند، جنوب شرق آسیا و آمریکای لاتین منبع معیشت فراهم میکند. این صنعت از اقتصادهای محلی حمایت میکند، فرصتهای شغلی ایجاد مینماید و نقش مهمی در امنیت غذایی بسیاری از مناطق در حال توسعه ایفا میکند.
در سطح جهان، میگو یکی از با ارزشترین محصولات آبزیان در بازار است. اما به دلیل نگرانیهای زیست محیطی، تولید آن بیشتر زیر ذرهبین قرار گرفته است. به طور متوسط، پرورش هر کیلوگرم میگو حدود ۱۳ کیلوگرم گاز گلخانهای CO₂ تولید میکند؛ این مقدارگاز، ازاکثر محصولات دریایی بیشتر و تقریباً دو برابر ماهی سالمون است. دلایل اصلی این موضوع شامل مصرف زیاد انرژی و تبدیل زمین، مخصوصاً در مناطق پر از جنگلهای حرا است.
برای مقابله با این چالشها، صنعت پرورش میگو در حال بررسی روشهای جدیدی است که شامل بازسازی جنگلهای حرا، تامین مسئولانه خوراک و استفاده از فناوریهای مصرف کم انرژی مانند سیستمهای هوشمند تهویه و منابع انرژی تجدیدپذیر میشود.
این مقاله به بررسی دو مدل نوظهور در پرورش بازسازنده میگو میپردازد: پرورش میگوی سازگار با اقلیم (CSS، Climate-Smart Shrimp) در اندونزی و اکوادور، و آبزیپروری پایدار در اکوسیستمهای حرا (SAIME، Sustainable Aquaculture in Mangrove Ecosystems) در هند. در این مقاله نوآوریهای عملیای که تلاش میکنند بازسازی محیط زیست را با تولید پایدار میگو هماهنگ کنند، برجسته شدهاند.
پرورش میگوی سازگار با اقلیم در اندونزی و اکوادور
پیشینه
اندونزی و اکوادور از بزرگترین تولیدکنندگان میگو در جهان هستند. اما هر دو کشور با چالشهای پایداری مواجهاند که به دلیل پرورش گسترده میگو و از دست رفتن جنگلهای حرا به وجود آمده است. اکوادور از سال ۱۹۶۹ بیش از ۵۰ هزار هکتار از جنگلهای حرا را به خاطر گسترش آبزیپروری از دست داده است. در اندونزی، سیستمهای سنتی با بازده پایین غالب هستند که معمولاً با تراکم کمتر از یک پستلارو در هر متر مربع فعالیت میکنند و سالانه فقط ۳۰۰ تا ۵۰۰ کیلوگرم در هر هکتار تولید دارند. برای افزایش تولید و درآمد، پرورشدهندگان معمولاً به گسترش مناطق برداشت و قطع جنگلهای حرا روی آوردهاند.
در پاسخ به این چالشها، رویکرد جدیدی در حال آزمایش است که افزایش تولید میگو را با احیای اکولوژیکی ادغام میکند.
مدل میگوی هوشمند بر اساس اقلیم (CSS) که توسط Conservation International (CI) با همکاری xpertSea در اکوادور و Jala و Konservasi Indonesia در اندونزی توسعه داده شده است، به صورت آزمایشی اجرا میشود تا نشان دهد که چگونه احیای محیط زیست میتواند با تولید اقتصادی و مقرون به صرفه همسو شود.
مدل CSS
مدل CSS مزارع میگو را به دو منطقه مشخص تقسیم میکند:
- مناطق بازسازی جنگلهای حرا: جایی که زمینهای قبلاً تخریبشده یا تغییرکاربری یافته احیا میشوند تا تنوع زیستی بازگردد، جذب کربن افزایش یابد و پایداری ساحلی بهبود پیدا کند.
- مناطق پرورش متراکم: جایی که تولید میگو با استفاده از سیستمهای هوادهی، تغذیه خودکار و فناوریهای نظارت بر کیفیت آب مدرنسازی میشود تا بازده افزایش یافته و خطر بیماری کاهش یابد.
در اندونزی، مدل CSS در منطقه Sulawesi به صورت پایلوت اجرا میشود و شامل یک مزرعه میگوی ۳.۱ هکتاری، ۳.۴ هکتار منطقه درمان آب، انبار، دفتر و آزمایشگاه و همچنین ۳.۵ هکتار جنگلهای حرای محافظتشده است. به گفته Aryo Wiryawan، رئیس شرکت Jala، انتقال از روشهای سنتی با تراکم پایین (۰ تا ۱ پسلارو در متر مربع) به روشهای پرورش متراکم (۱۵۰ تا ۲۰۰ پسلارو در متر مربع) میتواند بهطور چشمگیری بهرهوری را افزایش دهد. منطقه پرورش متراکم به دو بخش استخرهای رشد (۲۵ درصد) و زیرساختها شامل اصلاح آب، انبار و دفاتر (۲۵ درصد) تقسیم شده است.
در اکوادور، Dane Klinger مسئول بخش آبزیپروری در Conservation International تأکید میکند که این رویکرد، مشوقهای اقتصادی را با بازسازی اکولوژیکی ترکیب میکند و با حمایت از پرورشدهندگان برای مدرنسازی مسئولانه تولید در مساحتهای کمتر زمین، به طور مستقیم یا غیرمستقیم به بازسازی جنگلهای حرا در نزدیکی آنها کمک میکند. این روش با روند «فنی سازی»( technification) که در اکوادور در حال انجام است، هماهنگ است؛ روندی که معمولاً به بهبود کلی بهرهوری مزرعه و افزایش اندک تراکم پستلارو اشاره دارد، اما به سطح متراکمسازیای که در برخی مناطق آسیا دیده میشود نمیرسد.
با این حالKlinger اشاره میکند که سرمایهگذاریهای اولیه قابل توجه و نیاز به آموزش از موانع بزرگ این پروژه هستند و به همین دلیل مزارع نمونه برای کاهش ریسکها و تسهیل پذیرش این روشها اهمیت زیادی دارند.
در اندونزی، چالشهای لجستیکی مانند کمبود زیرساختها و تأمین پستلارو با کیفیت بالا، از محدودیتهای مهم محسوب میشوند. مناطق دورافتادهای مانند Sulawesi با مشکلات حملونقل روبهرو هستند و زمان طولانی انتقال پست لاروها باعث کاهش نرخ بقای آنها میشود. برای رفع این مشکل، پروژه پایلوت، تامین پستلاروها از Bali را با حمل هوایی انجام می دهد که کیفیت بچهمیگوها را بهطور قابل توجهی بهبود میبخشد، هرچند هزینهها افزایش مییابد.
روش تأمین مالی و بازسازی
برای امکانپذیر کردن گذار مزارع در مقیاس بزرگتر،CI و Deliberate Capital صندوقی به نام Climate Smart Shrimp Fund ایجاد کردهاند که یک محصول مالی ترکیبی را به شرکتهای حاضر در پرتفوی Deliberate مانند Jala، Aquarev و دیگران ارائه میدهد و شامل وامهای خرد به آبزیپروران کوچک و پشتیبانی فنی از آن هاست. این ساختار هم به بهبود سرمایهای و هم به بازسازی اکوسیستم کمک میکند و یکی از موانع اصلی برای پرورشدهندگان یعنی دسترسی به تأمین مالی مناسب برای مدرنسازی آبزیپروری را رفع میکند.
هر دو طرح، تأمین مالی اختصاصی به شکل وامهای تقریبا تجاری را ارائه میدهند که مقیاسپذیری وسیعتری را با همکاری بانکهای محلی فراهم میکند. این وامها بهطور مشخص نیازمند مشارکت آبزیپروران در بازسازی جنگلهای حرا هستند. فرایند بازسازی شامل تخصصهای اکولوژیکی و مهندسی برای تضمین شرایط بهینه هیدرولوژیکی، انتخاب گونههای مناسب و بازسازی گسترده و پیوسته به جای مزارع پراکنده است.
در اکوادور، انجمنهای محلی شیلاتی با حمایت وزارت آب ،اکولوژی و محیط زیست و همچنین کمکهای فنی و مالی CI که از طریق یک کمک هزینه ۳۷ میلیون دلاری جدید از صندوق جهانی اقلیم سبز (Green Climate Fund) تأمین شده است جنگلهای بازسازیشده را از طریق قراردادهای حفاظتی مدیریت میکنند . این کمک هزینه توسط CI برای گسترش بازسازی جنگلهای حرا و ترویج روشهای پایدار پرورش میگو بهکار گرفته میشود.
مدلسازی مالی برای CSS
براساس مدلسازی انجام شده، یک مزرعه نمونه به مساحت ۴۰ هکتار که از روش (CSS) Climate Smart Shrimp استفاده میکند، به حدود ۱.۳۶ میلیون دلار سرمایهگذاری اولیه نیاز دارد که بهطور قابل توجهی کمتر از ۳.۷۸ میلیون دلار مورد نیاز برای روشهای معمول متراکم سازی است. سود سالانه پیش از مالیات در مدل CSS حدود ۳۶۶ هزار دلار پیشبینی شده، در حالی که در روشهای سنتی این مبلغ حدود ۹۷ هزار دلار است. این عملکرد بهتر به دلیل بهرهوری بالاتر در سیستمهای فشرده و صرفهجوییهای بلندمدت ناشی از خدمات اکوسیستم مانند تصفیه طبیعی آب توسط جنگلهای حرا است.
ساختار تأمین مالی شامل موارد زیر است:
- وامهای بلندمدت (مثلاً ۵۷۴,۰۰۰ دلار به مدت پنج سال با نرخ سود ۱۲ درصد)
- وامهای سرمایه در گردش (مثلاً ۵۴۷,۰۰۰ دلار به مدت شش ماه با نرخ سود ۸ درصد)
- ارائه کمکهای فنی از طریق کمکهای مالی به منظور حمایت از بهترین روشها و بازسازی جنگلهای حرا
در نمونه اندونزی، متقاعد کردن آبزیپروران سنتی برای اختصاص ۷۵ درصد از زمینهایشان به زیرساختها و بازسازی جنگلهای حرا چالشبرانگیز بوده است. بسیاری از آبزیپروران همچنان مردد هستند و همین موضوع باعث شده Jala این پروژه آزمایشی را به صورت مالی حمایت کند تا به عنوان نمونه موفقیت و اثبات مفهوم ارائه شود.
با این حال، با توجه به آمارهای فعلی، این مدل بسیار امیدوارکننده است:
- بازگشت سرمایه در ۲.۵ تا ۳ سال با تولید ۳۵ تن در هکتار
- نرخ بقای بالاتر میگو
- مزایای بلندمدت زیستمحیطی و اقتصادی
Wiryan میگوید: «ما معتقدیم این مدل آینده پرورش میگو در اندونزی خواهد بود و شاید حتی برای پرورش میگو در سراسر آسیا نیز کارآمد باشد».
پیادهسازی و پیمایش
Conservation International (CI) پروژههای آزمایشی این مدل را در اندونزی و اکوادور راهاندازی کرده و مناطق دیگری نیز در دست بررسی هستند. این مزارع پایلوت با مشارکت مالی مشترک و همکاری بخشهای دولتی و خصوصی پشتیبانی میشوند.
گسترش این مدل به عواملی مانند اثبات بیشتر سوددهی، انعطافپذیری در پذیرش سطوح مختلف تراکم پرورش، دسترسی آسانتر به سرمایه و مشارکت فعال ذینفعان محلی بستگی دارد. ابزاری جدید به نام «ابزار پرورش میگوی سازگار با اقلیم»( Climate Smart Shrimp Tool) که با همکاری شرکت Thinking Machines Data Science Inc. توسعه یافته، با استفاده از تصاویر ماهوارهای میتواند به سرعت مکانهای مناسب برای اجرای آینده این مدل را شناسایی کند.
آبزیپروری پایدار در اکوسیستمهای حرا در هند
روشی متفاوت درآبزیپروری
در حالی که کشورهایی مانند اندونزی بهسوی آبزیپروری فشرده همراه با بازسازی جنگلهای حرا حرکت کردهاند، مدل Sustainable Aquaculture in Mangrove Ecosystem (SAIME) رویکردی سنتیتر و با نهادههای کمتر را دنبال میکند. این مدل که توسط سازمان Nature Environment and Wildlife Society (NEWS) و با همکاری Global Nature Fund، Naturland و BEDS توسعه یافته، بهکلی از مصرف خوراکهای صنعتی صرفنظر کرده است.
در عوض، این روش بر همکاری با اکوسیستم طبیعی تکیه دارد از جمله استفاده از غنای آلی برگهای در حال تجزیهی حرا و بهرهگیری از روش سنتی پلیکالچر (چندگونهای).
در این طرح، میگوی ببری سیاه همراه با گونههای بومی ماهیان استخوانی مانند Chelon parsia، Liza tade و Mugil cephalus پرورش داده میشوند؛ سیستمی متعادل که بیشتر شبیه به طبیعت عمل میکند تا آنکه آن را بر هم بزند.

Milon Sinha مدیر شیلات و دامپروری در NEWS، میگوید: «ما این طرح را در نواحی شمالی و جنوبی Sundarbans شروع کردهایم. در حال حاضر بیش از ۳۰ هکتار را پوشش میدهد و ۴۲ آبزیپرور به آن پیوستهاند. امسال قصد داریم بین ۴۵ تا ۵۵ هکتار دیگر را تحت این مدل بیاوریم».
عملکرد سیستم SAIME چگونه است
مزارع تحت مدل SAIME از طراحیهای مرسوم پرورش میگو پیروی نمیکنند، بلکه با هدف افزایش تابآوری در برابر تغییرات اقلیمی طراحی شدهاند. ویژگیهایی مانند دیوارههای مقاوم، جزایری درون استخرها و عمق حسابشدهی استخرها از جمله عناصر کلیدی طراحیاند. ادغام حرا در این سیستم بر پایه دو راهبرد اصلی انجام میشود:
- راهبرد ۱: کاشت مانگروها در امتداد دیوارههای استخر، بهگونهای که حدود ۵ تا ۱۰ درصد از سطح کل مزرعه را به خود اختصاص دهند.
- راهبرد ۲: ایجاد جزایری درون استخرها که در آنها مانگروها میرویند و بین ۱۰ تا ۳۰ درصد از سطح مزرعه را شامل میشوند.
به گفتهی Sinha، «این دو راهبرد مکمل یکدیگر هستند و بر اساس شرایط خاص هر مزرعه انتخاب میشوند. در برخی موارد، آبزیپروران حاضر نیستند بیش از ۱۰ درصد از سطح مزرعه خود را به کاشت مانگرو اختصاص دهند، بنابراین انتخاب روش بهصورت مشارکتی و با مشورت آبزیپروران انجام میشود».
در این مدل، بهجای خرید خوراک تجاری برای میگوها، زمین استخر با استفاده از کنجالهی روغن خردل و آهک آمادهسازی میشود که این کار به رشد طبیعی پلانکتونها کمک میکند. پلانکتونها منبع اصلی تغذیه ماهیها و میگوها در این سیستم هستند.
در طول دوره پرورش، پارامترهای کیفیت آب نظیر pH، شوری، نیتریت و آمونیاک بهطور منظم پایش میشوند تا محیطی سالم و پایدار برای رشد آبزیان فراهم گردد.

پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی-اقتصادی
با افزایش تقاضا برای نهالهای مانگرو پاسخی محلی در قالب ایجاد نهالستانی از سوی زنان جوامع اطراف شکل گرفته است. این نهالستان اکنون ۱۸ گونه مختلف مانگرو را پرورش میدهد. تلاش این زنان همزمان به تأمین نیازهای احیای زیستمحیطی کمک کرده و فرصتهای شغلی پایدار و مقاوم در برابر تغییرات اقلیمی را برای جوامع محلی فراهم کرده است.
این پروژه نتیجه همکاری گسترده میان سازمانهای مردمنهاد، نهادهای دولتی، مؤسسات تحقیقاتی و آبزیپروران است. گروههایی تخصصی در حوزههای مختلف مانند شیوههای آبزیپروری، بازسازی جنگلهای مانگرو و معیشت پایدار، با یکدیگر همکاری دارند تا این مدل همزمان سازگار، فراگیر و پاسخگو به نیازهای سیاستگذاری باقی بماند.
این مدل بر پایه مشارکت گسترده ذینفعان بنا شده است. حضور بازیگران مختلف از دانشگاهها و نهادهای حاکمیتی گرفته تا سازمانهای مدنی، کارشناسان حوزه و جوامع محلی نقشی اساسی در شکلگیری سیستمی ایفا میکند که هم مقاوم در برابر تغییرات اقلیمی است و هم حافظ تنوع زیستی.
مزایای مالی یکپارچهسازی مانگروها
Shinha توضیح میدهد: نتایج پس از دو سال اجرای طرح بسیار امیدوارکننده بوده است. ما شاهد افزایش ۷۰ درصدی سود خالص بودهایم که عمدتاً ناشی از کاهش هزینههای تغذیه (بهدلیل عدم استفاده از خوراک بیرونی) و کاهش هزینههای ساماندهی زمین، بهواسطهی تلفیق مانگروها است. علاوه بر این، حضور مانگروها فرسایش خاک در امتداد خاکریزها را کاهش داده و تلفات میگوها، بهویژه در برابر ویروس لکه سفید (WSSV)، بهطور چشمگیری کمتر شده است؛ این عوامل مجموعاً سودآوری را افزایش دادهاند. در مجموع، این روش از نظر زیستمحیطی پایدار بوده، هزینههای ورودی را کاهش داده و نرخ بقاء آبزیان را افزایش میدهد؛ که همگی به پایداری اقتصادی بیشتر برای آبزیپروران کمک میکنند».
ایجاد زنجیرههای ارزش متعلق به جامعه، از طریق تشکیل نهادهای اجتماعی مناسب که تحت پوشش بخش شیلات دولت فعال هستند، سودآوری را بیش از پیش افزایش میدهد، چرا که هزینههای واسطهگری را برای آبزیپروران خرد حذف میکند. با پشتیبانی نهادهای دولتی و دسترسی به اعتبار، این آبزیپروران قادرند در شیوههای پایدارتر سرمایهگذاری کرده، بهرهوری خود را افزایش دهند و کل زنجیره ارزش آبزیپروری را تقویت کنند.

چالشها
با وجود موفقیتهای SAIME، گسترش این مدل در منطقهSundarbans با چالشهای مختلفی از جمله مسائل حقوقی و فنی مواجه است.
یکی از دغدغههای اصلی، نیاز به هرس انتخابی حراها در داخل مزارع است که در حال حاضر تحت محدودیتهای قانون جنگل قرار دارد. همچنین، مسائل مربوط به حقوق مالکیت زمین و قوانین تغییر کاربری برای سازگاری با آبزیپروری تلفیقی با حرا باید حل شود تا امکان گسترش کامل این مدل فراهم شود.
موضوع مهم دیگر، کمبود عرضه میگوهای مولد SFP و تخمهای ماهی کفال است (که به عنوان همزیست استفاده میشود:روش پلی کالچر) که باعث محدودیت در بهرهوری مزارع میشود. همچنین، هزینههای بالای سرمایهگذاری برای توسعه مزارع و مرگومیر میگوها به دلیل شیوع ویروس لکه سفید (WSSV) موانعی بر سر رشد هستند؛ بنابراین، بهبود مدیریت بیماریها، شامل ارتقای اقدامات بهداشت زیستی، پایش منظم سلامت و توسعه نژادهای مقاومتر میگو، برای کاهش این شیوعها ضروری است.
یک شکاف دانشی در مورد نقش تغذیهای برگهای حرا در سیستمهای پرورش نیمهبسته وجود دارد که باید برطرف شود تا بتوان از پتانسیل کامل مدل بهرهمند شد.
حوادث طبیعی نیز ریسکهای اضافی برای عملیات آبزیپروری ایجاد میکنند و نیازمند تقویت استراتژیهای مقاومسازی است.
در نهایت، مشارکت مستمر ذینفعان، بهویژه دستگاههای دولتی، برای پرکردن شکافهای سیاستگذاری و تضمین فراگیری و حمایت از مدل بسیار حیاتی است.

چشمانداز آینده
هر دو مدل CSS و SAIME رویکردهایی متفاوت اما مکمل در جهت پرورش پایدار میگو هستند. مدل CSS بر شدتبخشی مسئولانه با پشتیبانی فنی و مالی قوی تأکید دارد که آن را برای مزارع تجاری کوچک و متوسط مناسب میکند. در مقابل، مدل SAIME بر پرورش آبزیان مبتنی بر طبیعت و مشارکت جامعه تأکید دارد و مدلی قابل تکرار برای مناطق حساس از نظر زیستمحیطی ارائه میدهد.
چالشهای کلیدی در هر دو مدل عبارتند از:
- سرمایهگذاری اولیه بالا برای زیرساختها و آموزش
- مدیریت بیماریها مانند (WSSV)
- کمبود زیرساختها و نواقص زنجیره تأمین، بهویژه در مناطق دورافتاده
با کمک ابزارهای انتخاب سایت مبتنی بر هوش مصنوعی،CI بیش از ۴.۴ میلیون هکتار در سراسر جهان را برای امکان تکرار مدل CSSF شناسایی کرده است. همچنین SAIME حدود ۱۸,۰۰۰ هکتار در منطقه Sundarbans را برای پرورش آبزیان مبتنی بر اکوسیستم نقشهبرداری کرده است.
برای توسعه هر دو مدل، نیاز به هماهنگی بین ذینفعان، سرمایهگذاری در توانمندسازی و ایجاد محیطهای سیاستگذاری مناسب وجود دارد. حمایت دولت برای رفع ابهامات قانونی مربوط به استفاده از زمین و حفاظت از مانگرو و همچنین بهبود سیستمهای تأمین لارو و نهادهها ضروری است. به موازات آن، آموزش مستمر آبزیپروران، دسترسی به تسهیلات مقرونبهصرفه و تقویت مکانیزمهای اتصال به بازار باید تقویت شود.
هر دو مدل نشان میدهند که پایداری نیازی به رویکرد یکسان برای همه ندارد. سیستم کم ورودی و سنتی SAIME و طراحی نیمهفشرده CSS، تطبیقهای ویژهای هستند که بر اساس شرایط محلی، اقتصادی، زیستمحیطی و زیرساختی شکل گرفتهاند. تمرکز مشترک آنها بر احیای محیط زیست، پایداری اقتصادی و تابآوری جوامع، آنها را به راهحلهایی مقیاسپذیر برای برخی از چالشهای مهم صنعت آبزیپروری تبدیل کرده است.
در نهایت، این مدلها پتانسیل آبزیپروری را در کمک به توسعه پایدار ساحلی به خوبی نشان میدهند. زمانی که با توجه دقیق به شرایط محلی، تأمین مالی مناسب و برنامهریزی فراگیر اجرا شوند، پرورش میگو میتواند همزمان از احیای محیط زیست و فرصتهای اقتصادی حمایت کند که ستونهای اصلی یک اقتصاد آبی مقاوم و تجدیدپذیر هستند.
