علیاکبر خدایی، دبیرکل اتحادیه آبزیان ایران در گفتوگو با«آرمان ملی»: دولتها همه یارانهها را به دام و طیور اختصاص دادهاند
افزایش این سهم در گرو تغییرات و دگرگونی در سیاست ها، مدیریت، نوآوری و سرمایه گذاری بیشتر برای دستیابی به پایداری عادلانه صید و آبزی پروری در جهان است. سرانه مصرف آبزیان در سطح جهان با رشد سالیانه 1/4 درصدی از 9 کیلوگرم در سال 1961 به 5/20 کیلوگرم در سال 2019 رسیده است. داده های اولیه برای سال 2020 به اندکی کاهش (2/20کیلوگرم) اشاره دارد. در دهه های اخیر مصرف سرانه جهانی آبزیان به شدت تحت تاثیر افزایش عرضه، تغییر ترجیحات مصرف کننده، پیشرفتهای تکنولوژی و خصوصاً رشد درآمد خانوارها قرار داشته است.«آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی وضعیت صنعت آبزیان کشور با دکتر علی اکبر خدایی، دبیرکل اتحادیه تجارت و تولید آبزیان ایران گفت وگو کرده که در ادامه ماحصل این گفت وگو را می خوانید.
*صنعت شیلات کشور در شرایط کنونی با چه فرصت ها و چالش هایی مواجه است و آیا با توجه به ظرفیت های موجود در کشور در نقطه مطلوب قرار دارد؟
در سال57 که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید آمار صید و صیادی و وضعیت آبزیان نسبت به آماری که امروز وجود دارد رقم بسیار پایینی بود.در آن مقطع زمانی در حدود30 هزار تن تولید آبزی پروری کشور بود که این وضعیت امروز به حدود600 هزار تن رسیده است.در مقطع پیروزی انقلاب اسلامی در ایران میزان مصرف ماهی در ایران در حدود یک کلیوگرم بوده در حالی که در شرایط کنونی در حدود13 کیلو گرم است.در آن مقطع زمانی میزان مصرف سرانه جهانی10 کیلوگرم بوده که امروز حدود23 کیلوگرم است.در واقع ما در طول دهه های گذشته از میزان10 درصد مصرف سرانه امروز به نصف مصرف سرانه جهانی رسیده ایم.ما هنوز با مصرف سرانه جهان فاصله داریم اما هنگامی که به پشت سر خود نگاه می کنیم متوجه می شویم که راه زیادی را طی کرده ایم و رشد خوبی به دست آورده ایم.در زمینه تولید خاویار و میگو در گذشته ما چنین صنعتی در کشور نداشتیم در حالی که امروز رشد ما در این زمینه از میانگین جهانی بیشتر بوده است.در گذشته70 درصد آبزیان مصرفی جهان صید بود و 30 درصد به صورت پرورشی بود که در شرایط کنونی این میزان در حدود50 درصد در مقابل50 درصد شده است که دلیل اصلی آن نیز کمبود ذخایر بوده است.در واقع رشد آّبزی پروری ما نسبت به میانگین جهانی در حدود دو برابر بوده است.دلیل این موضوع نیز این است که ما در این زمینه عقب ماندگی زیادی داشتیم.در شرایط کنونی ما در حوزه میگو در رتبه12 و در قزل آلا در آب شیرین در رتبه اول جهان قرار داریم. این مسائل نشان می دهد که ما در این زمینه با رشد مواجه بوده ایم و اگر این پیشرفت ها را نادیده بگیریم بی انصافی کرده ایم. با این وجود اگر از خود بپرسیم که آیا می توانستیم شرایطی بهتری داشته باشیم قطعا جواب مثبت است و ظرفیت این را داشته ایم که از این بهتر باشیم.
*رشدی که در این زمینه صورت گرفته شامل صادرات می شود و یا مصرف داخلی؟
شامل هر دو مورد می شود. صادرات زمانی انجام می شود که محصولی مطابق با نیازهای بازار تولید شده باشد.خوشبختانه این اتفاق در کشور رخ داده است. هنگامی مصرف سرانه مردم از یک کیلو به13 کلیو رسیده نشان می دهد که میزان مصرف مردم رشد داشته است.در زمینه صادرات نیز میزان صادرات ما از10 هزار تن به 189 هزار تن در سال1401 رسیده است.
*چرا مصرف ماهی و میگو از سبد خانوار ایرانی اگر نگوئیم حذف بلکه کمرنگ شده است؟
این موضوع به فرهنگ مصرف باز می گردد.البته آمارهای کلی نشان می دهد که روند مصرف آبزیان توسط مردم همراه با سیر صعودی بوده است. با این وجود اگر نقشه جغرافیایی کشور را در نظر بگیریم متوجه می شویم که مناطق ساحلی در جنوب و شمال کشور که مردم از گذشته تاکنون ماهی خور بوده اند همچنان بالاست. در شرایط کنونی ژاپن به مصرف سرانه 70 کیلو ماهی بالاترین میزان مصرف را در بین کشورهای جهان دارد.این در حالی است که در جزیره قشم نیز به تنهایی میزان مصرف ماهی در حدود70 کیلو است.
*مصرف زیاد ماهی در مناطق ساحلی طبیعی به نظر می رسد. چرا این اتفاق در همه نقاط کشور رخ نداده است؟
به هر حال با افزایش جمعیت میزان مصرف ماهی نیز دچار تغییر شده است. در شهرهای مرکزی مانند تهران،شیراز،اصفهان و مشهد به دلیل دسترسی و امکانات فرآوری میزان مصرف ماهی تقریبأ خوب است. با این وجود در بقیه مناطق کشور شرایط به این صورت نیست و ما در این زمینه با ضعف مواجه هستیم. به عنوان مثال میزان مصرف ماهی در استان یزد زیر یک کیلو گرم است.
در زمینه پروتئین حیوانی نیز ما صادر کننده نیستیم و هیچ کدام از بخش های گوشت قرمز و مرغ ما در شرایطی قرار ندارد که آن را به کشورهای دیگر صادر کنیم و تنها در بخش آبزیان است که این اتفاق رخ داده است. دلیل این موضوع نیز این است که ما از ابتدا خود را در شرایط رقابت با کشورهای مختلف جهان قرار دادیم و به همین دلیل همواره تلاش کردیم استانداردهای جهانی را رعایت کنیم
*چرا در این زمینه ضعف وجود دارد؟
برای بررسی ضعفهای موجود در این زمینه باید به سه دلیل عمده اشاره کرد. نخست اینکه موضوع قیمت در این زمینه تعیین کننده است.برخی بر این باور هستند که ماهی و میگو غذای لوکس و گران قیمت است و به همین دلیل از آن استفاده نمی کنند.دومین دلیل عدم آشنایی مردم با فرهنک استفاده از ماهی بوده است.به هر حال باید بپذیریم که مناطق مرکزی کشور در گذشته کمتر ماهی مصرف می کرده اند و این فرهنگ در شرایط کنونی نیز وجود دارد.سومین دلیل نیز عدم آشنایی خانواده ها و به خصوص زنان با نحوه طبخ و پخت ماهی و میگو بوده است. به عنوان مثال در مناطق جنوبی کشور غذاهای متنوعی مانند خورش یا غذاهای ترکیبی با ماهی پخته می شود.این در حالی است که در شهرهای مرکزی مانند تهران اغلب یا ماهی را سرخ و یا کبابی می کنند.نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد در دسترس بودن ماهی با کیفیت و اندازه مناسب در اختیار خانواده هاست.در شرایط کنونی در فروشگاه های بزرگ و زنجیره ای لاین های مخصوصی برای آبزیان در نظر گرفته شده که دارای تنوع خوبی در بسته بندی هستند. در واقع شرایط تغییر کرده و مانند گذشته نیست. در واقع یکی از دلایل افزایش سرانه مصرف آبزیان در کشور همین مسائل بوده است.البته نباید واقعیت را نادیده گرفت که مردم ایران بیشتر علاقه به مصرف گوشت قرمز و مرغ دارند. به همین دلیل این وظیفه ما در اتحادیه آبزیان ایران و سایر نهادهای مربوطه است که در این زمینه فعالیت بیشتری انجام بدهند.
*آیا ذائقه مردم تغییر کرده که بیشتر به سمت گوشت قرمز و مرغ تمایل دارند؟
واقعیت این است که مردم ایران مردمی ماهی خور به شمار نمی روند و این موضوع از گذشته تاکنون وجود داشته است.شرایط به شکلی نبوده که مردم ایران در گذشته ماهی زیاد مصرف می کرده اند اما امروزه این اتفاق رخ نمی دهد.به عنوان مثال در اشعار و داستان های گذشتگان ما درباره ماهی کم صحبت شده در حالی که درباره شکار دام وطیور مطالب زیادی وجود دارد.تنها در مناطق ساحلی کشور توجه بیشتری به مصرف ماهی می شده است.به همین دلیل نمی توان عنوان کرد که ما در گذشته ماهی خور بوده ام اما امروز به هر دلیلی ذائقه مردم تغییر کرده است.
*کشورهایی مانند ژاپن که دارای بیشترین میزان مصرف سرانه ماهی هستند در زمینه سیاست گذاری های حاکمیتی دارای برنامه و استراتژی بوده اند. شرایط ما در این زمینه به چه صورت بوده است؟آیا دولت هایی که پس از انقلاب روی کار آمدند توجه ویژه به تغییر فرهنگ مصرف مردم در زمینه استفاده از آبزیان داشته اند؟
بدون تردید یکی از مهم ترین نقاط ضعف ما در این زمینه بوده است. در دهه های گذشته و حتی در قبل از انقلاب ما با چالش عدم سیاست گذاری مناسب در این زمینه مواجه بوده ایم.به طور کلی همه دولت ها هر چه یارانه داشته اند به دام و طیور اختصاص داده اند.در واقع در حوزه تأمین پروتئین حیوانی مسئولان و مردم همواره به دنبال این بودند که در زمینه گوشت قرمز و مرغ نیازهای آنها تأمین شود.هنگامی که مردم و مسئولان در یک ائتلاف نانوشته بیشتر دغدغه گوشت قرمز و مرغ دارند به صورت طبیعی مسأله مصرف آبزیان به فراموشی سپرده می شود.این در حالی است که ما در مناطق ساحلی جنوبی و شمالی و همچنین در پست سدها ظرفیت خیلی خوبی برای پرورش ماهی داشته و داریم.در این زمینه به دلیل غفلتی که صورت گرفت و هیچ تلاشی برای تولید آبزیان در کشور صورت نگرفت می توانم عنوان کنم ناخواسته بزرگترین خدمت به صنعت آبزی پروری کشور اتفاق افتاد. این صنعت به جای اینکه مانند صنعت خودروی کشور مورد حمایت بی برنامه دولت ها قرار بگیرد توانست رشد قابل توجهی به دست بیاورد. این در حالی است که صنعت خودرو که مورد حمایت نیز بوده نتوانست با کشورهای دیگر در رقابت باشد.در زمینه پروتئین حیوانی نیز ما صادر کننده نیستیم و هیچ کدام از بخش های گوشت قرمز و مرغ ما در شرایطی قرار ندارد که آن را به کشورهای دیگر صادر کنیم و تنها در بخش آبزیان است که این اتفاق رخ داده است. دلیل این موضوع نیز این است که ما از ابتدا خود را در شرایط رقابت با کشورهای مختلف جهان قرار دادیم و به همین دلیل همواره تلاش کردیم استانداردهای جهانی را رعایت کنیم. به همین دلیل نیز با رشد خوبی در این زمینه مواجه بوده ایم.