اقتصاد امید در صنعت آبزیان بر اساس شاخص های اقتصاد
جدا از آمال و آرزوهای فرهنگی و معنوی، آرزوهای مادی هر ملتی را می توان در دستیابی به شاخص های توسعه و آن هم توسعه پایدار خلاصه کرد. سازمان ملل متحد برای رسیدن به اهداف توسعه پایدار ۱۷ هدف کلان را تعیین کرده که کلیه آژانس های تخصصی بین المللی همچون یونسکو موظف و متعهد هستند که راهبرد میان مدت و بلندمدت خود را بر این اساس تنظیم کنند. برخی از این اهداف عبارت اند از: پایان دادن به فقر وگرسنگی، زندگی سالم و ارتقای رفاه، برابری جنسیتی، در دسترس بودن آب سالم و فاضلاب، دسترسی به انرژی پاک و مقرون به صرفه، رشد اقتصادی پایدار و کار شایسته و……..
می گویند این اهداف اگر تحقق پیدا کند ملتی را به آرزوهایش خواهند رساند و ان شاالله که چنین باشد. کار شایسته و داشتن درآمد شرافتمندانه، برخورداری از محیط زیست شاداب و سرزنده، رعایت عدالت و انصاف، هوشیاری برای پیشگیری و مدیریت بحران ها، صلح و آرامش و امید و سرزندگی همه معیارهایی هستند که در دین ما توصیه شده و اتفاقا همگی معیارهای توسعه نیز هستند.
وقتی آرزو و هدفی داریم همه امکانات و ابزارها را به کار می گیریم، در راه رسیدن به این آرزوها تلاش عملی می کنیم و امیدوار خواهیم بود؛ چون امید به برنامه ریزی و رسیدن به آرزو و هدف خودمان را داریم و اگر این امید نباشد کلمات زیبایی که در برنامه های توسعه و سیاست گذاری ها روی کاغذ نوشته می شود، همان جا کاغذ خاک خواهد خورد.
این که امیدوارم باشیم بخشی از آن به شرایط کشور و روندهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی آن بر میگردد و این که در هر برهه زمانی تصمیم سازان و سیاست گذاران کشور چقدر هم جهت با آرزوها و آمال مردم تصمیم می گیرند چه می گویند و چه اجرا می کنند شاید به جرات بتوان گفت بخشی از این امید و آرزو با متغیرهای اقتصادی مرتبط باشد:
مطالعات نشان می دهد که تورم و بی کاری رابطه منفی با امید داشته ولی رشد تولید، رشد اقتصادی، افزایش درآمد سرانه و افزایش سرانه مخارج رفاه اجتماعی اثر مثبت بر امید دارد. هنگامی که مردم امیدوار باشند ، وقت و پول و انرژی خود را در تحصیلات، راه اندازی کسب و کارهای کوچک و بزرگ و ایده پردازی و ایجاد فرصتهای خلق ارزش و ثروت صرف می کنند؛ اما تا زمانی که امید نباشد، حتی مثبت ترین دخالتهای اقتصادی نیز بی تأثیر خواهند بود. ناامیدی اقتصاد را فرو خواهد پاشید .
این نکته را هم باید در نظر داشت که حتی با وجود تاریک به نظر رسیدن زندگی در آینده ، می توان نسبت به زندگی خود این حس را داشت که آینده ای بهتر قابل تصور است ، مانند کشاورزی که با وجود پرمخاطره بودن تولید کشاورزی به امید ثبات شرایط در آینده به تلاش خود ادامه می دهد و از کوشش و تلاش دریغ نمی کند. «امید» پر پرواز است و چیدن پرها با قیچی نابسامانی ،اقتصادی حرکت عقلایی و هوشمندانه نیست. اگر چه به نظر می رسد اکنون این قیچی تیزتر شده و تورم افسار گسیخته و گرانی هر روز اقلام غذایی، افزایش هزینه های تولید، افزایش نیاز به نقدینگی، افزایش شدید و تاریخی قیمت دلار لبه این چاقو را تیزتر می کند و ناامیدی را شدت می بخشد و اقتصاد را شکننده تر می کند ، اما باز هم نباید نا امید بود.
به تازگی مرکز آمار ایران گزارش داده که نرخ تورم افزایش داشته است. در گروه عمده “خوراکیها آشامیدنی ها و دخانیات” بیشترین افزایش مربوط به گروه “سبزیجات” (پیاز ، بادمجان و کاهو) و گروه “انواع گوشت” (گوشت گوسفند گوشت گاو یا گوساله و انواع ماهی) و گروه «میوه و خشکبار» است. در مناطق شهری کشور قیمت یک کیلو برنج ایرانی درجه یک ۱۲۳ درصد )هر کیلو ۶۴ هزارتومان)، ماکارونی ۱۳۸ درصد (هر بسته ۵۰۰ گرمی ۱۰ هزار تومان)، گوشت گوسفند ۴۶ درصد (هر کیلو ۶۵ تومان) گوشت گاو گوساله ۵۰ درصد (هر کیلو ۷۳ هزار تومان) مرغ ۸۰ درصد (هر کیلو ۲۵ هزار تومان) ماهی قزل آلا ۲۴ درصد (هر کیلو هزارتومان) افزایش قیمت داشته است.
اما و صد البته اما…
این گرانی ها اگرچه می تواند پر پرواز امید را قیچی کند اما همان گونه که مشخص است برای صنعت آبزیان وضعیت متفاوت است. ما تا کنون از یارانه های حمایتی چندانی برخوردار نبوده ایم و حال که رقبای ما – تامین کنندگان سایر اقلام پروتئین حیوانی – از پشتوانه این حمایت ها محروم شده اند و اقتصاد کشور هر چند ناقص، تا حدی به دوران حذف رانت ها قدم گذاشته امیدواری برای صنعت آبزیان دو چندان شده است. وقتی در همین آمارها ملاحظه می کنیم که گوشت قرمز 50 % و مرغ 80 % افزایش قیمت داشته اند اما ماهی 24 % و میگو کم تر از آن همین گویای آن است که زمینه آشتی مصرف کنندگان با آبزیان در مقایسه با رقبای سنتی خود بیش از پیش فراهم است.
یقیناً نمی توان دشواری های فراوانی که پیش روی صنعت آبزیان کشور وجود دارد را منکر شد ؛ مشکلاتی چون تامین نقدینگی، کاهش قدرت خرید مردم و تاثیر آن بر مصرف، ضوابط و قوانین و علی الخصوص سیاست ها و دستورالعمل های بازدارنده و …. اما یک چیز مسلم است و آن این که همه این مشکلات برای سایر تولیدکنندگان پروتئین حیوانی هم وجود دارد اما صنعت آبزیان یک مزیت مهم اقتصادی پیدا کرده و آن همان حذف حمایت از رقیب و قرار گرفتن در شرایط برابر است.
از سوی دیگر به لحاظ آن که از همان ابتدا صنعت آبزیان مجبور بوده بدون اتکا به حمایت های دولتی روی پای خود بایستد لذا تلاش مضاعفی به خرج داده و با بهره وری بالا و نیز بهره مندی از دانش روز، خود را سر پا نگه داشته است.
همین ابزار امروزه بیش از پیش به کار می آید و می تواند عاملی باشد تا امیدواری ها به استفاده از فرصت برای کاهشِ نسبتِ رشد قیمت های آبزیان در مقایسه با مرغ و گوشت قرمز زنده نگاه دارد.
خلاصه سخن آن که فعالان صنعت آبزیان باید امیدوارانه تر از قبل تلاش کنند و بتوانند شاخص هایی که در خصوص توسعه پایدار در ابتدای گفتار به آنها اشاره شد را تحقق بخشند و خود را در این طوفان و تلاطم سهمگین اقتصادی به ساحل نجات برسانند.
کار سختی است اما شدنی است؛ بهبود بهره وری، استفاده بیشتر از دانش روز و افزایش ضریب نفوذ علم و فن آوری در صنعت، شفاف عمل کردن و پیوستن به تشکل های سالم و تمهیداتی که در اجرای کد رهگیری و سامانه های جامع اطلاعاتی فراهم شده، پرهیز از تک روی و تولید بر اساس سفارش بازار از طریق تشکیل زنجیره های تامین بخشی از وظایف فعالان بخش است.
تشکل ها هم همچنان باید بکوشند صدای مطالبه گری امیدوارانه صنعت آبزیان را به گوش مسئولین برسانند و وظایف آنها را در جهت تحکیم و تقویت این امیدواری گوشزد کنند.
شاخص های اقتصاد کلان کشور ممکن است در کل، نگران کننده باشد. اما صنعت آبزیان توانایی و ظرفیت آن را دارد که از تهدید فرصت بسازد، استرانژی ما در این ارتباط مهار قدرت با قدرت است!