راهبردهای برداشت در مدیریت صیادی – چگونه راهبردهای برداشت، در حال متحول کردن مدیریت صید هستند؟

- ترجمه:
- رضا عباسپور نادری،دکترای صید و بهره برداری
- مدیرکل دفتر امور صید و صیادی سازمان شبلات ایران
در دههی گذشته، راهبردهای از پیش توافق شده برداشت و صید از منابع وحشی کارایی خود را به عنوان یک رویکرد جامع در مدیریت صیادی نشان داده اند و منجر به صیادی پایدار، سودآور و قابل پیش بینی شدهاند. همچنین، این راهبردها برنامههای موفقی برای احیای بسیاری از گونههای بومی و فرامرزی، از جمله ماهی تون باله آبی جنوبی، به همراه داشتهاند. در این مقاله، نویسندگان از موسسه خیریه Peyo، خلاصه ای از راهبردهای برداشت را ارائه می دهند و از سازمانهای منطقه ای مدیریت صید، دولت ها و ذینفعان زنجیره ی تأمین خواستار پذیرش و اجرای بیشتر این راهبردها هستند تا از سلامت و انعطاف پذیری ذخایر ماهی در برابر عواملی مانند تغییرات آب و هوایی اطمینان حاصل شود.
وجود تهدیدهایی که از جانب تغییرات آب و هوایی، صید بی رویه، آلودگی با مواد پلاستیکی و صید غیرقانونی متوجه اقیانوس و تنوع زیستی دریایی است، ناامید کننده است؛ اما دلایلی برای خوش بینی وجود دارد: اگر مدیران شیلات به استفاده از ابزارهای مؤثر و اثبات شده ای برای تعیین محدودیتهای صید و سایر سیاست ها روی آورند، صیادی و تنوع زیستی می توانند به شکوفایی خود تا آینده ای روشن ادامه دهند.
بیایید ابتدا به مهم ترین تهدید برای تنوع زیستی اقیانوس نگاهی بیندازیم: صید بی رویه. تعداد فعالیت های صیادیکه با صید بیش از حد مواجه هستند، همچنان رو به افزایش است و این وضعیت امنیت غذایی، معیشت و سلامت اکوسیستم را به خطر می اندازد.
بر اساس گزارش وضعیت صیادی و آبزی پروری جهان (SOFIA) سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (FAO) در سال 2024 از سال 1974 تا 2021 ، تعداد جمعیت ماهیها در سطوح زیستی پایدار از 90 درصد به 62 درصد کاهش یافته است. عوامل متعددی این کاهش را رقم می زنند، از جمله این واقعیت که در طول تاریخ بشر، مردم غالباً تصور می کردند که نیازی به نگرانی در مورد عرضه نیست و اقیانوس پر از ماهیهای بی حد و حصری است که می توان بدون تهدید در باره اندازه یا سلامت جمعیت ماهیها ، آن ها را برداشت کرد.
اما این وضعیت در نیم قرن گذشته به دلیل همگرایی عوامل مختلف تغییر کرده است، از جمله افزایش تقاضا برای پروتئین حیوانی، ظهور ناوگان بزرگ صنعتی و فناوری پیشرفته صیادی که به کشتیها اجازه میدهد حجم عظیمی از موجودات دریایی را شناسایی و برداشت کنند. برخی از کشتیهای مدرن می توانند بیش از یک سال در دریا بمانند و با کشتیهای پشتیبان حمل ونقل که صید را جمعآوری و فرآوری کرده و مواد غذایی کارکنان و سوخت کشتی را تأمین میکنند، عملیات خود را انجام دهند. این منجر به کاهش سفرهای ماهیگیران به بندر و زمان کمتر برگشت آنها از دریا شده است.
با وجود اینکه دانشمندان مراکز شیلاتی و برخی از مدیران به این واقعیت پی برده و خواستار محدودیتهای معقول برای صیادی شدهاند، صنعت تجاری همچنان به علم معتبر شک کرده و به شدت و اغلب با موفقیت برای محدودیتهای صید آزاد و سایر سیاستهایی لابی میکند تا بدون توجه به اثرات صید بی رویه بر تنوع زیستی اقیانوس و پایداری بلندمدت صیادی تنها به حداکثر رساندن سودهای کوتاه مدت صنعت کمک میکند.
اما واقعیت این است که امروزه ابزارهایی برای جلوگیری از کاهش شدید جمعیت ماهیها در آینده و جبران برخی از اشتباهات گذشته وجود دارد. پیشرفتهای قابل توجهی در علم و مدیریت صیادی حاصل شده است. به طور خاص، پذیرش رویکردهای مدیریت نوین و مبتنی بر علم که به عنوان راهبردهای برداشت شناخته می شوند، در صیادیهای با ارزش و حجم بالا موفقیت آمیز بوده و به حفظ پایداری جمعیت ماهیها بدون اعمال محدودیتهای بیش از حد کمک کرده است.
راهبردهای برداشت که به عنوان رویههای مدیریتی نیز شناخته می شوند، برخلاف مدیریت سنتی صید عمل میکنند که اغلب فقط وضعیت کوتاه مدت یک جمعیت هدف را در نظر می گیرد مثلاً ماهی تون باله آبی جنوبی هنگام تعیین سهمیهها و سایر اقدامات.
در عوض، راهبردهای برداشت از مدلهای علمی استفاده میکنند تا حدس و گمان را در تعیین محدودیتهای صید از بین ببرند و به مدیران کمک کنند تا محدودیتهای صیادی را برای سال ها تعیین کنند و نیاز به مذاکرات سالانه و بحث برانگیز را کاهش دهند. هنگام اجرای یک راهبرد برداشت، مدیران و شرکتهای صیادی از پیش توافق میکنند تا در صورت عبور از معیارهای مشخصی در جمعیت ماهی، محدودیتهای صید را افزایش یا کاهش دهند.
برای مثال در سال 2011 ، جمعیت ماهی تون باله آبی جنوبی به تنها 5 درصد از اندازه تاریخی خود کاهش یافته بود. این وضعیت باعث شد که مدیران در کمیسیون حفاظت از ماهی تون باله آبی جنوبی (CCSBT) برای جلوگیری از این روند دست به کار شوند. به این ترتیب، کمیسیون یک راهبرد برداشت برجسته با عنوان “رویۀ بالی” را توسعه داد که به CCSBT بیست و پنج سال فرصت داد تا فراوانی ماهی تون باله آبی جنوبی را چهار برابر کند به 20 درصد از اندازه صید نشده اش برساند؛ هدفی که در کمتر از 10 سال و با افزایش حدودیت صید تا 87 درصد به آن دست یافت. در عین حال، صنعت صیادی نیز از افزایش صید و تأمین مالی روان تر ( به دلیل قابلیت پیش بینی صید سال به سال ) بهرهمند شد. در سال 2019 ، زمانی که راهبرد برداشت مورد بازنگری قرار گرفت، مدیران توانستند هدف خود را برای بازسازی جمعیت ماهی تون باله آبی جنوبی به 30 درصد از اندازه صید نشده اش افزایش دهند.
در جاهای دیگر، کارشناسان مشاهده کرده اند که در مناطقی که راهبردهای برداشت هنجار هستند، روندهای صید بی رویه متفاوت از مناطق یا مواردی است که این راهبردها در آنها به کار نمی روند. در واقع فائو در گزارش SOFIA خود به سازمانهای منطقه ای مدیریت صیادی یا RFMOs Regional fisheries management organisations)) اشاره کرده است: {در سطح جهانی، RFMOهای ماهی تون در حال تلاش هماهنگ برای استفاده از علم و مدل سازی کامپیوتری مرتبط با راهبرد برداشت برای ارائه مشاوره برای بازسازی و حفظ ذخایر در سطوح بالاتر از حداکثر برداشت پایدار هستند، و نتایج مثبتی را به همراه داشتهاند}.
فائو همچنین خاطرنشان کرده که تعداد گونههای اصلی ماهی تون تجاری که در سال 2022 در سطوح زیستی پایدار صید شدهاند به طور قابل توجهی بیشتر از میانگین جهانی همه صیادیهای صید است که نشان دهنده بهبودی نسبت به تحلیلهای قبلی است. در حالی که فائو بین ذخایری که توسط RFMOهای بزرگ مدیریت می شوند و آنهایی که مدیریت نمی شوند، تمایز قائل نمی شود، اعداد مثبت ماهی تون، همراه با روندهای مثبت مشابه در سایر صیادیهای پرحجم که توسط RFMO ها مدیریت می شوند، نشان میدهد که مداخلات مدیریتی متفکرانه، مانند راهبردهای برداشت، مؤثر هستند.
راهبردهای برداشت(صید) : درک چگونگی کارکرد فرآیند
اهداف را می توان به عنوان بخشی از بررسیهای بلندمدت( مثلاً هر 10 سال) برای اطمینان از کاربردی بودن آنها اصلاح کرد.
- ترتیبی که در اینجا نشان داده شده است، به عنوان مثال ارائه شده و می تواند با توجه به نیازهای فعالیت صیادی تنطیم شود.
- یا سایر شاخصهای صیادی
- از طریق مدل ارزیابی آماری کامل یا رویکرد ساده تر (مثلاً یک یا چند شاخص صید به ازای هر واحد تلاش).
بنابراین، پذیرش راهبردهای برداشت توسط RFMOهای بیشتر نشانه ای امیدوارکننده است. به عنوان مثال، یکی از این راهبردها برای ماهی آلباکور اقیانوس آرام شمالی در سال 2023 توسط کمیسیون صیادی غرب و مرکز اقیانوس آرام و کمیسیون بین آمریکایی ماهی تون نواحی گرمسیری به تصویب رسید، و دیگری برای ماهی تون چشم درشت اقیانوس هند که در سال 2022 توسط کمیسیون تون ماهیان اقیانوس هند مورد تأیید قرار گرفت.
برای پیشرفت در این زمینه، نهادهای مدیریت صیادی بین المللی و مقامات مدیریت داخلی باید به طور فعال راهبردهای برداشت را اتخاذ و اجرا کنند. به دلیل ماهیت مقیاس پذیر و انعطاف پذیر این راهبردها، آنها می توانند به طور مؤثر در صیادیهای بزرگ یا کوچک، پیچیده یا ساده، و به شدت صید شده یا نشده، به کار گرفته شوند.
چه چیزی یک راهبرد برداشت موفق را می سازد؟
راهبردهای برداشت، محدودیتهای صیادی نیستند؛ بلکه چارچوبهایی برای تعیین این محدودیت ها هستند، مشابه ایجاد قوانین یک بازی قبل از آغاز آن. برای توسعه یک راهبرد برداشت، مدیران با تعریف فلسفه نظارت بر صیادی آغاز میکنند که مستلزم تعیین اهدافی است که می خواهند به آنها دست یابند.
از آنجایی که این اهداف معمولاً شامل برخی اهداف متناقض هستند مانند حداکثر رساندن صید و همچنین حفظ تعداد ماهیهای باقی مانده در آب ، مدیران باید قوانینی را تدوین کنند که اهداف متضاد را تا حد امکان متعادل کند.
عناصر اساسی راهبردهای صید و برداشت
به این ترتیب، همه راهبردهای برداشت باید شامل این عناصر اساسی باشند:
- اهداف مدیریتی: تعیین چشم انداز جمعیت ماهی و فعالیتهای صیادی.
- برنامه نظارتی: برای جمعآوری داده ها.
- شاخصهای وضعیت صیادی و سلامت جمعیت.
- روش ارزیابی: ارزیابی شاخص ها با استفاده از دادههای جمعآوری شده، مانند مدل ارزیابی یا یک رویکرد ساده تر (مثلاً صید به ازای هر واحد تلاش، مانند تعداد روزهای صیادی یا تعداد قلابهای استفاده شده).
- قانون کنترل برداشت (harvest control rule): تعیین فرصتهای صیادی، مانند محدودیتهای صید یا تلاش، بسته به وضعیت ذخایر.
این راهبردها برای احیای صیادیهای تحلیل رفته و توقف صید بی رویه مناسب هستند. همچنین می توانند به صیادیها در برابر سایر عوامل استرس زای بالقوه، از جمله تغییرات آب وهوایی که انتظار می رود با گذشت زمان بدتر شوند، کمک کنند. به عنوان مثال، تعطیلی ناگهانی صید خرچنگ برفی در شرق دریای برینگ برای فصلهای 2022 – 2024 ، فعالیت شیلاتی را که زمانی 132 میلیون دلار در سال ارزش داشت، متوقف کرد.
در مطالعه ای که در اکتبر 2023 در مجله Science منتشر شد، کارشناسان به این نتیجه رسیدند که احتمالاً فروپاشی خرچنگ برفی دریای برینگ ، بحران زیستی گرسنگی ناشی از گرم شدن آب ها بوده است. نویسندگان این مطالعه، تغییرات آب و هوایی را بحران زیستی بعدی برای صید نامیدن و آن را« نمونه ای بارز از اینکه چگونه چشم انداز یک جمعیت می تواند به سرعت تغییر کند » نامیدند. زیست شناسان دریایی و ماهیگیران در سراسر جهان شاهد تغییرات مشابهی در اندازه و دامنه خرچنگها، ماهیها، مرجانها، نهنگهای بزرگ و سایر موجودات دریایی بودهاند.
راهبردهای برداشت می توانند به مدیران شیلاتی و ماهیگیران کمک کنند تا قوانین بالقوه را در برابر طیف وسیعی از شرایط محیطی آینده آزمایش کنند. توانایی شناسایی قوانینی که احتمالاً در شرایط نامطمئن آینده موفق خواهند بود، یکی از مزایای اصلی راهبردهای برداشت است که به طور کلی از مدلهای علمی زیربنایی آنها، بر اساس ابزاری به نام ارزیابی راهبرد مدیریت (MSE : management strategy evaluation ) ناشی می شود.
دانشمندان و مدیران از MSE برای شبیه سازی عملکرد یک سیستم صیادی استفاده میکنند و به آنها این امکان را میدهد تا آزمایش کنند که آیا راهبردهای برداشت بالقوه می توانند اهداف از پیش توافق شده مدیران را برآورده کنند یا خیر. در این راستا، MSE به تعیین راهبرد برداشتی که احتمالاً برای یک صیادی خاص، بهترین عملکرد را دارد، کمک میکند.
راهبردهای برداشت و MSE به طور مشترک یک مزیت قابل توجه دیگر دارند: آنها می توانند به مدیران شیلات در اجرای رویکرد اکوسیستمی برای نظارت بر فعالیتهای صیادی کمک کنند. این کاری است که از زمان توافقنامه ارزیابی ذخایر آبزیان سازمان ملل متحد در سال 1995 به آنها محول شده بود، اما عمدتاً در انجام آن ناموفق بوده اند.
مدیریت صید مبتنی بر اکوسیستم، اثرات صیادی بر طیف وسیعی از گونهها ، نه فقط گونه هدف و زیستگاههای آنها را در نظر می گیرد. همچنین اثرات تغییرات محیطی، مانند تغییرات در سطوح طعمه پلانکتون میکروسکوپی یا دما، اثرات بر زی توده ماهی و دامنه جغرافیایی را نیز در بر می گیرد. این رویکرد مستلزم این است که مدیران تعاملات بین گونهها را در نظر بگیرند به عنوان مثال، چگونه صید یک گونه ممکن است غذا را برای گونه دیگر کاهش دهد، یا اینکه چگونه ماهیگیرانی که یک گونه را هدف قرار می دهند، ممکن است به طور تصادفی گونههای دیگر را صید کنند.
تصمیمات مدیریت صید مبتنی بر اکوسیستم باید با اهداف اکولوژیکی مبتنی بر شواهد هدایت شود، از جمله حفاظت از یکپارچگی زنجیرههای غذایی، اطمینان از عملکرد گسترده تر اکوسیستم و حفظ انعطاف پذیری در برابر عوامل استرس زای محیطی مانند تغییرات آب و هوایی، به جای اینکه صرفاً بر هدف صید تا حد امکان از یک ذخیره متمرکز شوند. راهبردهای برداشت به طور خاص برای دستیابی به این اهداف مناسب هستند. به عنوان مثال، گونههای ماهی مانند آنچوی ها، شاه ماهیها، Sandhills و Manahdenبا اتصال طعمههای خود (پلانکتونهای میکروسکوپی) به شکارچیان خود، از جمله پرندگان دریایی و نهنگ ها، بخش مهمی از زنجیرههای غذایی دریایی را تشکیل می دهند.
بنابراین، اگرچه برخی دادهها به تنهایی ممکن است حد صیدی را که در حداکثر برداشت پایدار تعیین شده است، پیشنهاد کند، ارزیابی مبتنی بر اکوسیستم از صیادی، حد پایین تری را برای اطمینان از سالم ماندن جمعیت ماسه ها برای ادامه تغذیه ماهی تون باله آبی و مرغهای دریایی ارائه میکند. این نه تنها از منظر تنوع زیستی خالص، بلکه از این جهت نیز حائز اهمیت است که ماهی تون باله آبی یک گونه بسیار ارزشمند از نظر اقتصادی است و مرغهای دریایی یک جاذبه توریستی بزرگ در بسیاری از عرضهای شمالی هستند.
راهبردهای برداشت همچنین می توانند ثبات و قابلیت پیش بینی را در هر سطح از زنجیره تأمین غذاهای دریایی به ارمغان بیاورند. به عنوان مثال، راهبرد برداشت برای ماهی تون باله آبی جنوبی، عملیات صیادی را با یک محدودیت صید ثابت و قابل پیش بینی تضمین کرد و به بهره برداران این امکان را داد که تصمیمات تجاری بلندمدت بگیرند. این امر همچنین موجب بهبود شرایط مالی و دسترسی آسانتر به اعتبار از بانک ها شد، چرا که دیگر نیازی به نگرانی در مورد خطرات ناشی از نوسانات مذاکرات سالانه محدودیتهای صید نبود.
به طور مشابه دست اندرکاران کارخانههای فرآوری ساردین و آنچوی در آلبانی و مونته نگرو به دانشمندان کمیسیون عمومی شیلات در دریای مدیترانه (GFCM) اعلام کرده اند که آنها ثبات تأمین ماهی را بیشتر از مقدار بالای حجم محصولی که به تاسیسات شان می رسد، ترجیح می دهند. این ثبات و قابلیت پیش بینی به آنها کمک میکند تا تصمیمات تجاری بلندمدت قابل اعتمادتری بگیرند.
این دو مثال، مزیت دیگری از انتقال به راهبردهای برداشت را نیز برجسته میکنند: افزایش فرصتها برای ارتباط با ذینفعان در صنعت، مدیریت زنجیره تأمین، جامعه حفاظت و سایر :بخشها.
در سیستمهای سنتی مدیریت صید، محدودیتهای صید و سایر قوانین توسط تعداد انگشت شماری از بوروکرات ها در یک اتاق بسته تصمیم گیری می شود و یا با گوش دادن به قدرتمندترین نمایندگان صنعت صیادی مورد مذاکره قرار می گیرد. در مقابل، راهبردهای برداشت از توسعه اهداف مدیریتی تا انتخاب یک قانون کنترل برداشت نهایی، از مشارکت این ذینفعان مختلف سود می برند و به آن متکی هستند.
در میان RFMO ها، تاکنون 12 راهبرد برداشت برای گونههای مدیریت شده بین المللی در سراسر جهان تصویب یا به طور کامل اجرا شده و 20 مورد دیگر برای تصویب تا پایان سال 2025 برنامه ریزی شده است. بیش از 50 درصد از صید ماهی تون در سطح جهانی اکنون تحت یک راهبرد برداشت مدیریت می شود.
برخی از این پیروزی ها با تلاشهای زیاد به دست آمدند، از جمله تصویب راهبرد برداشت برای ماهی تون باله آبی اقیانوس اطلس توسط کمیسیون بین المللی حفاظت از ماهی تون اقیانوس اطلس (ICCAT) در سال 2022. این اقدام کمک کرده تا اطمینان حاصل شود که این گونه که زمانی در معرض نابودی قرار داشت، به شرطی که مدیران به پیروی وفادارانه از قوانین مصوب متعهد بمانند، نباید دوباره برای 30 سال آینده دچار صید بی رویه شود.
در پاسخ به صید بی رویه جدی ماهی ساردین اقیانوس آرام که یک ماهی کوچک ولی از نظر اقتصادی ارزشمند است و نقش فرهنگی مهمی در ژاپن ایفا میکند، کمیسیون صیادی اقیانوس آرام شمالی در حال توسعه یک راهبرد برداشت است. در حال حاضر، یک قانون کنترل برداشت موقت در حال اجراست که باید به صید بی رویه پایان دهد و روند احیای جمعیت را آغاز کند.
با تداوم موفقیتهای راهبرد برداشت، RFMOهای بیشتری، دولت ها و سایر نهادها باید این رویکرد توسعه را اتخاذ کنند. به طور خاص، راهبردهای برداشت برای میگو، خرچنگ و سایر صدف ها و همچنین ماهیهای مرکب کوتاه عمر و بسیار پربار نیز مفید خواهد بود. مدیران همچنین باید راهبردهای برداشت را برای گونههای طعمه ای مانند ماهی ماکرل و هرینگ ، نه تنها برای به حداکثر رساندن صید بلکه برای حفاظت از اکوسیستمهای دریایی و شبکههای غذایی در نظر بگیرند.
صید ساردین و آنچوی در دریای آدریاتیک فرصت بین المللی بعدی برای پذیرش است (اوایل نوامبر در GFCM ) و پس از آن شمشیرماهی اقیانوس اطلس شمالی و ماهی هوور مسقطی غرب اقیانوس اطلس (اواخر نوامبر در ICCAT). از آنجا، جامعه بین المللی باید تلاشهای خود را برای پذیرش و اجرای راهبرد برداشت دو برابر، سه برابر و چهار برابر کند.
موانع پذیرش راهبرد برداشت و چگونگی غلبه بر آنها
پذیرش و اجرای راهبرد برداشت با مسائل متعددی مواجه است که از سوءتفاهم ها و عدم آگاهی درباره اینکه یک راهبرد برداشت چه چیزی را شامل می شود، آغاز می شود. با پیشرفت جامعه جهانی مدیریت صیادی در انتقال به این راهبردها، اکنون زمان مناسبی برای مقابله با برخی از موانع دیگر است که مانع از پذیرش این رویکرد می شوند:
بسیاری از مدیران، محققین، ماهیگیران و سایر ذینفعان تمایلی به کنار گذاشتن مدیریت سنتی صیادی ندارند. آنها نیاز به آموزش دارند تا یاد بگیرند چگونه می توانند راهبردهای برداشت را به طور مؤثرتر و کارآمدتر از رویکرد فعلی خود به کار گیرند.
در بسیاری از موارد، فرآیندهای توسعه راهبرد برداشت فاقد برنامه کاری مشخص، بودجه و ظرفیت پرسنلی لازم هستند و یا انجمنی برای تبادل مکرر بین دانشمندان، مدیران و سایر ذینفعان وجود ندارد. این کمبودها می تواند به جدول زمانی طولانی برای توسعه منجر شود. با این حال، سازمان صیادی شمال غربی اقیانوس اطلس هنگام تهیه پیش نویس راهبرد برداشت برای ماهیهالیبوت گرینلند با این موانع مواجه شد و توانست در مدت کمی بیش از یک سال از مفهوم به اجرا برسد.
3. محدودیتهای راهبردهای برداشت
با وجود تمام مزایای آنها، راهبردهای برداشت نمی توانند هر چالش مدیریتی صیادی را حل کنند. به عنوان مثال، تخصیص فرصتهای صیادی از جمله تعیین محدودیتهای صید مبتنی بر این راهبرد به عنوان سهمیه برای دولتهای مختلف همیشه به مذاکرات سیاسی در زمان واقعی نیاز دارد. بنابراین، مدیران باید راهی برای تخصیص عادلانه این فرصتها به شیوه ای ساده پیدا کنند که توسعه، پذیرش یا اجرای راهبردهای برداشت را تهدید نکند.
دنیای صیادی به سرعت در حال تغییر است. تقاضا برای غذاهای دریایی در سراسر جهان رو به افزایش است و هیچ نشانه ای از کاهش آن وجود ندارد. شرکتهای صیادی کشتیها و فناوری لازم را برای فعالیت بی وقفه ماهیگیری در اختیار دارند و این امر فشار بیشتری بر ذخایر ماهی وارد میکند. به علاوه، تغییرات آب و هوایی به طور چشمگیری الگوهای صیادی را تحت تأثیر قرار میدهد و دیگر یک تهدید مفهومی نیست، بلکه هم اکنون مدیران شیلات را به پاسخگویی به این تغییرات وادار میکند.
راهبردهای برداشت می توانند به آرام کردن این امواج متلاطم کمک کنند. این راهبردها در احیای صیادیهای در معرض خطر و حفظ تنوع زیستی موفق بوده اند. هرچند هنوز چالشهایی برای توسعه، پذیرش و اجرای این راهبردها وجود دارد، اما این نباید مانع از پذیرش این رویکرد منطقی، مؤثر و مدرن توسط جامعه جهانی شود.
ضروری است که مدیران ماهیگیری پس از اجرای یک راهبرد برداشت به آن وفادار بمانند. اگر مدیران با خوشحالی محدودیتهای صید را افزایش دهند اما از کاهش آنها در صورت لزوم خودداری کنند، سیستم با شکست مواجه خواهد شد و صیادیهای آسیب دیده در معرض خطر کاهش و فروپاشی نهایی قرار خواهند گرفت.
در پایان، آینده فعالیتهای صیادی جهانی به کسانی که قوانین را تعیین میکنند بستگی دارد. علم و تجربه نشان میدهد که راه درست انجام این کار چیست. اکنون نوبت دولت ها، RFMO ها و شرکتهای زنجیره تأمین غذاهای دریایی است که از راهبردهای برداشت حمایت کنند و تمام فعالیتهای صید جهانی را برای نسلهای آینده پایدار نگه دارند.
دکتر گرنتلی گالند
هدایتگر پیگیریهای Pew در سازمانهای مدیریت صیادی منطقه ای در سراسر جهان است و پایداری بلندمدت ذخایر ماهی جهانی و انعطاف پذیری محیط دریایی را ترویج میدهد. او پیش از این به رهبری تلاشهای پیو در زمینه حفاظت از تون ماهیان در اقیانوس اطلس کمک کرده و در حال حاضر مشاور فنی/علمی دولت ایالات متحده در مورد مسائل مربوط به مدیریت تون ماهیان، کوسه ماهیان و منقار ماهیان در اقیانوسهای اطلس و آرام است. همچنین او عضو کمیته راهبری برای پروژه توت ماهیان (billfishes) اقیانوسهای مشترک، یک برنامه سازمان ملل متحد است که به مدیریت صیادی تون ماهیان در دریای آزاد کمک میکند.
قبل از پیوستن به پیو، گالند در اداره ملی اقیانوسی و جوی در امور آمریکای لاتین و قطب شمال کار می کرد و در نوشتن کتابی در مورد تنوع جهانی ماهیها همکاری داشت. او به مدت دو سال به عنوان داوطلب سپاه صلح در بلیز خدمت کرد و دارای مدرک کارشناسی در بوم شناسی دریایی از دانشگاه جورجیا، مدرک کارشناسی ارشد در اقیانوس شناسی و دکترا در زیست شناسی دریایی از موسسه اقیانوس شناسی اسکریپس است.
شانا میلر نیز در زمینه حفاظت از صیادی بین المللی برای بنیاد اقیانوس با مشارکت بنیاد خیریه پیو کار میکند. او 25 سال سابقه کار در این زمینه را دارد و در مؤسسه آدوبون، گرنت دریای نیویورک و بنیاد تگ آ جایانت مسئولیت داشته است. او مشاور دولت ایالات متحده در مورد مدیریت بین المللی تون ماهیان و سایر گونههای مهاجر بزرگ است و در راهبردهای برداشت تخصص دارد. او دارای مدرک کارشناسی از دانشگاه کورنل و مدرک کارشناسی ارشد در زیست شناسی دریایی از دانشگاه استنفورد است.