ماهی سی بس و سی بریم اروپایی: صنعتی تثبیت شده با پتانسیل پیشرفت
ماهی سی بس و سی بریم رایج ترین گونه های پرورشی در دریای مدیترانه هستند. علیرغم اینکه پرورش این دو گونه یک صنعت مستحکمی شده اما هنوز جای پیشرفت وجود دارد.
ماهی سی بس اروپایی (Dicentrarchus labrax) و ماهی سی بریم (Sparus aurata) حدود 15 درصد از کل تولید اروپا را تشکیل می دهند. در سال 2021، 255.019 تن ماهی و 583.124 بچه ماهی سی بس و 236.632 تن و 698.547 بچه ماهی سی بریم در اروپا تولید شد (FEAP, 2023).
منطقه مدیترانه به عنوان یک مرکز مهم برای پرورش ماهی سی بس و سی بریم می باشد، اما بسته به جایی که تولید لارو در منطقه واقع شده است، تفاوت هایی در شیوه های پرورش، کیفیت آب و شرایط محیطی وجود دارد. یکی از بزرگترین تفاوتهایی که در هچریهای مدیترانهای میبینیم، استفاده از فناوری است. ترکیه و بسیاری از کشورهای اروپایی مانند اسپانیا، ایتالیا و پرتغال، فناوریهای پیشرفتهتری را برای مدیریت خوراک و بهبود عملکرد و تولید روزانه در هچری به کار میگیرند. Yoav Rosen مدیر بازاریابی جهانی Aquaculture Animal ADM Nutrition گفت:با افزایش هزینه نیروی کار و رشد قیمت لارو، کشورها فناوری بیشتری را پیاده سازی می کنند.
شرایط پرورش نیز متفاوت است. هچری های مدیترانه غربی احتمالاً به دلیل هزینه های عملیاتی و در دسترس بودن زمین، تمایل به افزایش تولید بیشتر دارند. محل استقراراکثر مزارع پرورشی در دریای مدیترانه غربی است و این امر منجر به ایجاد واحدهای تکثیربیشتر شده است. تیم هچری BioMar توضیح داد که با استفاده از واحدهای پرورشی ( مشابه نرسری) مستقر در خشکی و سپس انتقال ماهیان درشت تر به قفس ها که در آنها وزن نهایی بالاتری حاصل می شود می توان برنامه های سایز بندی و واکسیناسیون کامل ماهی را قبل از انتقال به قفس های پرورشی به درستی اجرا کرد.
کلودیا مایرا، کارشناس ارشد، گفت: “در اسپانیا و دیگر کشورهای مدیترانه غربی، روند کار بدین گونه است که بچه ماهی های نوجوان را تا 16 تا 20 گرم ( juveniles) در مراکزی در خشکی به عنوان مرحله پیش از رشد نگه میدارند. در یونان و ترکیه، بچهماهی با وزن 2 تا 4 گرم به قفس ها در دریا رها میشوند.”
این دو استراتژی تولید متفاوت ممکن است پیامدهایی برای مدیریت سلامت و واکسیناسیون ماهی داشته باشند. نگهداری طولانیتر ماهی در مخازن خشکی این امکان را فراهم میکند که رژیم واکسیناسیون در برابر شدیدترین بیماریها در ماهی سی بس و سی بریم قبل از انتقال به قفس در دریا تکمیل شود. مایرا و گیجارو توضیح دادند که جنبه های منفی این سیستم تولید، هزینه های تولید بالاتر، به ویژه به دلیل تغذیه بیشتر، نیروی کار، اکسیژن و هزینه های لجستیکی مرتبط است. با این حال، ماهی کوچکتر که مستقیماً در قفسهای دریایی رها میشود، به معنای وضعیت ایمنی ضعیفتر است، نه تنها به دلیل عدم بلوغ ایمنی طبیعی آنها، بلکه به دلیل اینکه فقط یک بار با غوطهوری واکسینه شدهاند، لذا محافظت از بیماریها ضعیف تر انجام می شود و در نتیجه حساسیت بالاتری نسبت به بیماریهای عفونی دارند.
ژنتیک
“در حال حاضر، بیشتر هچری تجاری ماهی سی بس و سی بریم برای تولید خود به تخم ریزی انبوه خود به خودی متکی هستند. سیستمهای تخمریزی انبوه از جفتگیری تصادفی استفاده میکنند که منجر به واریانس بالا و تعداد زیاد مولدین ناهمگون و ناشناخته بهویژه نرها میشود.”
پاناگیوتیس کوکینیاس متخصص اصلاح نژاد در مرکز فناوری های آبزی پروری، گفت: علیرغم اینکه این یک راه موثر و ساده برای جلوگیری از سطوح بالای همخونی است اما سهم نسبی هر فرد ناشناخته است. برنامههای انتخاب انبوه مدرن از تخمریزی کنترلشده یک به یک استفاده نمیکند و بنابراین نمیتوان نسب را مانند برنامههای فامیلی محور ردیابی کرد. با این حال با استفاده از ابزارهای مدرن ژنومی مانند ژنوتیپ پانل SNP با چگالی کم و متوسط، ما میتوانیم بر اساس ژنوتیپهای والدین و فرزندان والد دقیق هر نمونه را تعیین کنیم و بدین ترتیب شجره آنها را برای طرحهای جفتگیری بسیار دقیق بازسازی کنیم. آدریان آنتونسن، مشاور ژنتیک کاربردی در Benchmark Genetics گفت: با استفاده از چنین ابزارهایی، ما میتوانیم به کنترل دقیق همخونی و تنوع ژنتیکی در سیستمهای انتخاب انبوه کاملاً یکپارچه بسیار مقرونبهصرفه دست یابیم که برای دستیابی به بهبود ژنتیکی قابلتوجهی در صفات فنوتیپی مرکزی طراحی شدهاند.
کوکینیاس گفت:”استفاده از دادههای ژنوتیپ مولدین امکان مدیریت ساختار خانواده و کنترل همخونی و تنوع ژنتیکی جمعیت مولدین را فراهم میکند. اجرای انتخاب ژنومی به ارزش اصلاحی کاندیداها بر اساس ژنوتیپ آنها می تواند برای پیش بینی با دقت بالا، صفات چند ژنی پیچیده با ارزش اقتصادی بالا استفاده شود. به این ترتیب، انتخاب ژنومی می تواند برای افزایش نرخ بهره ژنتیکی و همچنین حفظ تنوع ژنتیکی و به حداقل رساندن همخونی در یک جمعیت مولدین مورد استفاده قرار گیرد.”
آلن تینچ معاون ژنتیک مرکز فناوریهای آبزی پروری گفت: “افرادی که با والدین خود دارای سطوح بالای همخونی هستند را میتوان از نسل بعدی کنار گداشت .انتخاب ژنتیکی از سوی تولیدکنندگان به ویژه در گروههای بزرگ یکپارچه بیشتر و بیشتر مورد توجه است. ژنوتیپ کردن برای مدیریت سطوح همخونی در گونههای انبوه به طور فزایندهای رایج است. همخونی میتواند منجر به قدرت حیاتی پایین و انعطافپذیری ضعیف در حیوانات پرورشی شود، و جفتگیری انبوه در گونههایی مانند سی بس و سی بریم از این قاعده مستثنی نیست. در دهه گذشته تطابق ژنوتیپی در مدیریت ساختار خانواده منجر به کنترل بیشتر بر همخونی نسبت به قبل از آن شده است. با استفاده از ژنوتیپ SNP می توان والد هر ماهی را در برنامه تعیین کرد و میزان همخونی را می توان با استفاده از تجزیه و تحلیل تنوع ژنتیکی موجود اندازه گیری نمود.”
آنتونسن گفت: صفات چطور؟ وی ادامه داد: «بیشترین صفات مورد نیاز پرورش دهندگان در برنامههای اصلاحی اغلب حول محور بهبود راندمان تولید، کیفیت ماهی و رفاه حیوانات، مانند رشد سریع، استحکام و مقاومت در برابر بیماری، عملکرد و کیفیت فیله، کارایی خوراک و سازگاری محیطی با پارامترهایی مانند دما و شوری تعریف می شود. اندازهگیری صفاتی مانند کارایی خوراک، که نیاز به سوابق دقیق فنوتیپی فردی دارد، در محیطهای پرورش تجاری مانند قفس بسیار دشوار است. اخیرا یک مطالعه نشان داده است که راندمان خوراک فردی در ماهی دریایی ارثی است و عملی است که بسیار چند ژنی است. در تاسیسات آزمایشی، بررسی تک به تک ماهی ها نتایج خوبی داشت و تکرار این آزمایش در محیط پرورش تجاری بسیار جالب خواهد بود.”
آنتونسن گفت: “جلوگیری از بروز ناهنجاریها که میتواند به میزان بالایی برسد، نیز یکی از ویژگیهای مورد توجه بوده است. همچنین مقاومت در برابر بیماریها یک ویژگی کلیدی است. برنامههای اصلاح نژاد باید برای ارائه سویههایی که هزینه تولید را در نهایت کاهش میدهند و ارزش محصول نهایی را بالا برده و سبب کاهش ضرر و زیان ناشی از چالش های بیماری می شود هدف گذاری شود.
“ویرایش ژنوم (Genome editing) برای بهبود عملکرد فیله ماهی سی بریم در حال حاضر در تولید تجاری RAS در ژاپن استفاده می شود. در تولید به روش RAS از فرار ماهی با ژنوم ویرایش شده جلوگیری می شود.
ماهی که ویرایش ژنومی شده یک محصول GMO شناخته نمی شود زیرا DNA جدیدی معرفی نشده است و تغییرات ژنتیکی قابل تشخیص نیستند. تینچ گفت: ما با ویرایش ژنوم ، تولید ماهی های عقیم را توسعه داده ایم.
تغذیه مولدین
روزن گفت: “ماهیان مولد قلب تجارت آبزیان هستند و تولید لارو قوی برتغذیه کامل و دقیق مولدین متکی است.خوراک مولدین نقش مهمی در به دست آمدن بچه ماهی با کیفیت بالا را داراست. مراحل اولیه زندگی ماهی سی بس و سی بریم به شدت به استراتژی های تغذیه ای و خوراک با کیفیت برای تضمین رشد، عملکرد، بقا و سود دهی برای پرورش دهندگان بستگی دارد.”
ماریو هافمن جسیکا گفت: “سرمایه گذاری در برنامه های اصلاح نژاد همچنین باعث می شود تا در تولید لارو توجه بیشتری به تغذیه مولدهای انتخاب شده ژنتیکی انجام شود؛نه تنها از نظر تغذیه بلکه امنیت زیستی .
پرورش دهندگان آبزیان میدانند که ارائه خوراک با کیفیت بالا،هم برماهیهایی که پرورش میدهند و هم بر میزان سود آنها تأثیر میگذارد. برای خود ماهی خوراک باکیفیت و وضعیت تغذیه مولدین به طور مستقیم بر کیفیت نسلی که تولید میکنند تأثیر میگذارد. روزن گفت: تغذیه برای عملکرد تولید مثل، کیفیت و باروری تخم، رشد و انعطاف پذیری لارو مهم است.
تیم هچری BioMar گفت:”کیفیت لاروهای سی بریم به شدت به کیفیت تغذیه تخمها بستگی دارد. قبل از باز شدن تخم ، لاروهای بسیار کوچک تنها با اتکا به ذخایر کیسه زرده خود مرحله رشد را طی می کنند. خصوصیات کیسه زرده ذاتاً به این بستگی دارد که مولدین با چه چیزی و چگونه تغذیه کرده و آماده شده اند. تغذیه ایمن و استفاده از مواد مغذی کافی و متعادل یک موضوع کلیدی ارتقا دهنده سلامت و پایداری مولدین برای رشد اولیه لاروها است. تغذیه درست مولدین پایه و اساس لاروهای با کیفیت است.
غذاهای زنده
لاروهای تازه تفریخ شده ماهی سی بریم متکی به غذای زنده هستد و مراکز تولید لاروهای مدیترانه ای، روش های تغذیه زنده خود را برای افزایش کیفیت لارو تنظیم کرده اند. پیشرفتهای کلیدی وجود دارد که امکان تولید خوراک زنده قابل اعتماد و استاندارد را فراهم میکند. آرتمیا به طور قابل توجهی کارایی و ایمنی تولید خوراک زنده را افزایش داده اند. تیم هچری BioMar گفت:” درحوزه مدیریت خوراک آبزی پروری، معرفی فناوری مغناطیسی پیشرفت چشمگیری را به همراه داشته است. این فناوری نوآورانه برای آرتمیا به کار می رود و روشی ساده و کارآمد برای بازیابی خوراک زنده در اختیار هچری ها قرار می دهد. سیست های آرتمیا با یک پوشش مغناطیسی منحصر به فرد درمان می شوند و در میدان های مغناطیسی عکس العمل نشان می دهند. این امکان جداسازی و جمع آوری آسان آرتمیا را فراهم می کند. آن ها در ترکیب با تیم هچری INVE با ابزارهایی که طراحی و عملیاتی کرده اند کیفیت خوراک زنده را افزایش داده و به رشد پایدار صنعت آبزی پروری کمک کردند.”
روزن گفت:”تکنیک های غنی سازی روش های رایج در هچری ها هستند، مانند تغذیه ریزجلبک های خاص یا سایر مکمل ها و مواد مغذی برای افزایش دسترسی به اسیدهای چرب ضروری، ویتامین ها و مواد معدنی. این ها تضمین می کند که روتیفر، آرتمیا و سایر خوراک های زنده یک رژیم غذایی متعادل را به بدن می رساند. در طول ده سال گذشته، غنیسازی خوراک زنده بر روی سادگی، ثبات و پیشبینیپذیری متمرکز شده است و در نتیجه استفاده دوستانهتر از محصولات، زمانهای غنیسازی کوتاهتر و در عین حال نتایج قابل پیشبینی و سازگارتر را به ارمغان میآورد. ترکیب غنیسازها، کیفیت ریزجلبکها و گونهها نقش مهمی در تعیین جوامع میکروبی مرتبط با مراحل لاروی دارند. فرمول بندی خاص آنها اثرات پری بیوتیکی متفاوتی را ارائه میکند و بر فراوانی گونههای ویبریو، اعم از بیماریزا یا آنتاگونیست، در کشت لارو تأثیر میگذارد و میتواند اثر تعدیلی بر مقاومت لارو به بیماریهای خاص داشته باشد. جولیو دوکاندو، مدیرتوسعه کسب و کار و نوآوری PTAqua گفت: “علاوه بر این، فعالیت ضد میکروبی متفاوت گونههای مختلف ریزجلبکها میتواند منجر به نرخ بقای بالاتر و افزایش رشد شود”. ریز جلبک ها نیز نقش مهمی در غنی سازی روتیفر دارند. روزن گفت: “بسیاری از هچری ها، سویه ها و گونه های مختلف ریزجلبک ها را برای خوراک زنده کشت می دهند یا با دقت انتخاب می کنند به نحوی که اسیدهای چرب و مواد مغذی لازم لاروها را در خوراک های زنده تامین می کند.”
دوکاندو گفت: «بسیاری از شرکتها تولید جلبک را از کشتهای داخلی به خارج از مراکز تکثیر منتقل کردهاند و به نظر میرسد همین اتفاق برونسپاری برای سایر ارگانیسمهای خوراک زنده رخ دهد و مرکز تکثیر بر جنبههای اصلیتر عملیات تمرکز کند.
خمیرهای ریزجلبک با کیفیت خوب (سرد یا منجمد) و محصولات منجمد خشک شده به ساده سازی فرآیندها در بسیاری از هچری ها کمک کرده و نتایج خوبی در بر داشته است. تیم BioMar گفت: هنوز هچری هایی وجود دارند که ریزجلبک ها را خودشان تولید می کنند که این امر اغلب به دلیل در دسترس نبودن محلول برای برخی گونههای جلبکی (به نام Isochrysis sp) است واین که با جلبکهای تولید خودشان نتایج بهتری گرفته اند.” خوراکهای زنده جدید، مانند کوپه پودها و بارناکل، اخیراً وارد بازار تولید لارو شدهاند.” پذیرش این ها هنوز در مرحله اولیه است. این بستگی به سطح پذیرش نوآوری و مدرن سازی مزرعه دارد.
برخی از این خوراک های زنده جدید مانند Acartia tonsa، در جامعه علمی با اثرات مثبت ثابت شده در هچری ها شناخته شده اند، اما تنها در سال های اخیر بود که تولید تجاری و صنعتی آن انجام شد. در مورد کوپه پود «برای ایجاد محیط بهینه برای نگه داشتن آنها در حالت استراحت، تلاش زیادی لازم بود. تجاری سازی آنها به عنوان خوراک زنده به بازار ماهی فرصتی برای توسعه رژیم های تغذیه جدید داد. بسیاری از آزمایشهای تجاری نتایج بسیار خوبی با نرخ رشد بهتر، بقای بهتر و استحکام بهتر وکارآمد به همراه داشت. نیکوس میتریزاکیس، نماینده خدمات مشتری در CFeed گفت: این مواد اولیه غذایی علاوه برویژگی های یاد شده، بدشکلیهای کمتر و نرخ تبدیل غذای بهتررا در پی داشته اند.میتریزاکیس گفت: «ترکیبی از یک خوراک اولیه با ارزش غذایی فوق العاده بالا و یک خوراک خشک قابل استفاده آسان می تواند آینده ای برای تولید لارو های مدیترانه ای باشد.»
هافمن، تسکه و رومبو میگویند وابستگی به خوراک های زنده، با توجه به پرزحمت بودن آن، حدود 25 درصد از هزینه های هچری ها را تشکیل می دهد. هزینه ها را می توان از طریق استانداردسازی بیشتر فرآیندها و ساده سازی پروتکل ها کاهش داد. ابزارهای دیجیتالی جدید، مانند شمارشگرهای خوراک زنده، اتوماسیون تغذیه ودقت در غذادهی ،دقت کار را افزایش می دهند و به کاهش هزینه ها کمک می کنند. استفاده زودهنگام از غذای خشک نیز می تواند وابستگی به خوراک زنده را کاهش دهد.
راه دیگربرای کاهش این هزینه ها ، جایگزینی خوراک زنده با خوراک خشک است. «امروزه بدون ارزیابی عوامل مؤثر بر بهرهوری بهویژه انطباق مورفولوژیکی امکان پذیر نیست و حتی اگر ممکن هم بود اثر بلندمدت بر عملکرد و اثربخشی در مرحله پرورش نیز باید ارزیابی شود.»
بایومار میگوید روش های دیگری که می تواند هزینه خوراک زنده را کاهش دهد استفاده از میکرو جیره های جدید و اجرای استانداردهای بالای تولید (زوو تکنیک و غیره) است.
دوکاندو گفت: جایگزینی آرتمیا همچنان چالش بزرگ در صنعت است. تلاشهای مختلفی در این راستا صورت گرفته اما هنوز هیچ راهحل قطعی که برعملکرد لارو از نظربقا، ناهنجاریها، کیفیت، رشد و….اثرگذاری روشنی داشته باشد وجود ندارد و این فرآیند مستلزم مسئولیت پذیری قوی تکنیسین هایی است که معمولاً تحت فشارتولید بالا هستند.
خوراک های خشک
روزن گفت: در طول 30 سال گذشته، ما شاهد پیشرفت های قابل توجهی در تولید لارو بوده ایم، به ویژه در کیفیت خوراک، نحوه توسعه خوراک و فناوری مورد استفاده در تولید و توسعه خوراک. این تغییرات نیاز به استفاده از روتیفرها و آرتمیا به عنوان خوراک زنده را تا 50 درصد یا بیشتر کاهش داده است.
این کاهش نیاز به غذای زنده به لطف خوراک خشک بود. روزن گفت: «پیشرفتهای جدید شامل فناوری محصول میشود که با میکروکپسولسازی و بهینهسازی اندازه ذرات، ترکیبات تغذیهای بهبود یافته و متعادل می شود وکاهش وابستگی به خوراکهای زنده را ممکن میسازد. فنآوریهای میکرو کپسولهسازی به طور مشترک به بهبود عملیات هچری و استراتژیهای تغذیه کمک میکنند و در عمل منجر به نرخ بقای بهتر، عملکرد رشد و سلامت کلی در لارو ماهی میشود. درعین حال، فناوری میکرواکستروژن سرد برای حفظ یکپارچگی و پایداری خوراک ، غوطه ور شدن در آب و جلوگیری از دناتوره شدن ( تغییر ماهیت) مواد حساس به دما در طول فرآیند تولید خوراک مهم است. برای خوراک نرسری اکستروژن سرد در حال رایجتر شدن است.
فن آوری های مختلف فرآوری به کار رفته در تغذیه ماهی می تواند نتیجه بهتری از نظر ویژگی های فیزیکی، قابلیت هضم، خوش طعم بودن، رفتار آب و پایداری داشته باشد. دوکاندو گفت: محصولات، بسته به اینکه چه چیزی برای گونههایشان، تکنیکهای تغذیه، امکانات، فرآیندها، حساسیتها و تجربه مناسبتر است به مدیران تولید لارو کمک می کند تا از طیف گسترده ای انتخاب کنند.
“ویژگی های خوراک مفید را می توان در انتخاب و تامین پایدار مواد اولیه با بالاترین کیفیت و فناوری های ساخت (طراحی شده برای حفظ بهینه مواد مغذی و قابلیت هضم) و در عین حال به حداکثر رساندن ویژگی های فیزیکی محصول خشک خلاصه کرد. تیم هچری BioMar گفت: در عین حال ویژگی های فیزیکی هر دوحالت محصول (خشک و به خصوص هنگامی که محصول در آب است)، کنترل کیفیت جامع بر روی هر دو ویژگی تغذیه ای و فیزیکی ودرک خوب از سازنده خوراک وهمکاری و پشتیبانی قوی از سوی کاربر نهایی (هچری ها) بسیار مهم است.
معرفی خوراک خشک در مراحل آغازین تغذیه (بعد از اتمام غذای کیسه زرده) در لارو ماهیان دریایی همیشه یک چالش بزرگ است. جسیکا تسکه، دانشمند تغذیه، INVE Aquaculture گفت: «تولید یک رژیم غذایی که بتواند در مراحل اولیه رشد لارو به درستی بلعیده و هضم شود، بسیار پیچیده است.» پیشرفت در زمینه فناوری خوراک ، شرکتهای تولید کننده خوراک آبزیان را حمایت کرد تا بتوانند جیرههایی در اندازههای کوچکتر تولید کنند که میتواند تا حد زیادی وابستگی به خوراکهای زنده را کاهش دهد. این هنوز یک فرآیند مداوم است و هنوز کارهای زیادی باید انجام شود، اما چنین پیشرفتی امکانپذیر شد. تیم هچری INVE اظهار داشت: ما رژیم های غذایی را معرفی می کنیم که منجر به تولید با ثبات تربچه ماهی می شود زیرا خطر مربوط به تنوع غذایی خوراک زنده را کاهش می دهیم و همچنین کیفیت و قابل پیش بینی بودن بچه ماهی تولید شده را حفظ می کنیم.
تیم هچری INVE گفت: از سال 2021، چندین آزمایش در مقیاس تجاری برای اعتبار بخشیدن به یک استراتژی خوراک انجام شده است که می تواند مقدار معمول نیازروزانه به روتیفر را حداقل تا 50 درصد کاهش دهد. “ما به تجربه آموختیم که موفقیت در به کارگیری این استراتژی تغذیه ای با استفاده از مقدار کم اما ترکیبی قدرتمند از چند روتیفر با کیفیت بالا (به درستی کشت شده و به خوبی غنی شده و تحت کنترل میکروبی قرار دارد) حاصل می شود؛
با یک جیره غذایی تنظیم شده با توجه خاص به انتخاب مواد تشکیل دهنده که هدف آن جذب بهینه مواد مغذی و خوش طعم و همچنین پایداری عالی ذرات خوراک است و از فرار(leaching) مواد مغذی جلوگیری می کند و بنابراین، جذابیت خوراک لارو را از شروع تغذیه در مراحل آغازین تضمین می کند.
برای اطمینان ازبهینه بودن نتایج در هنگام جایگزینی یک ماده غذایی حیاتی مانند روتیفر، بدون هیچ گونه اغماضی در کیفیت و عملکرد نشان داده می شود که تغذیه با ماده جایگزین از بالاترین استاندارد برخوردار است و فرمولاسیون خوراک از میزان بقای بالا حکایت و تضمین می کند که لاروها حداقل به اندازه لاروهایی که با مقادیر استاندارد روتیفر تغذیه می شوند قوی هستند.
کولی گفت: اگرچه این فناوریهای جدید خوراک ویژگیهای بسیار بهتری را برای خوراک آغازگر ارائه میکنند، پذیرش توسط تولیدکنندگان هنوز به سطحی که باید بر اساس نتایج باشد نرسیده است. این به دلیل محافظهکاری و عدم تمایل به اختصاص منابع برای تغییر آرام سیستم تغذیه است.
همچنین هنوز جای بهبود در عملیات تولید لارو از طریق فناوری های جدید و مدیریت بهبود یافته وجود دارد. اتوماسیون و دیجیتالی شدن به دقت فرآیندها و نتایج میافزاید. شمارش دقیق آرتمیا و روتیفرها گامی حیاتی در مدیریت هچری است. به طور سنتی، این فرآیند زمانبر و مستعد خطای انسانی بوده است. با این حال، معرفی یک ابزار شمارش نمونه اولیه مبتنی بر Al به طور خودکار پیشرفت های زیادی را در روش های شمارش در هچری ها به ارمغان می آورد. با استفاده از الگوریتم های پیشرفته برای تجزیه و تحلیل تصاویر آرتمیا و روتیفرها، مقادیر به طور دقیق در عرض چند ثانیه تعیین می شوند. آن چنان دقیق و سریع که منجر به صرفه جویی در هزینه های هچری ها شده وباعث کاهش خطر می شود، این به اپراتورها کمک می کند کارآمدتر شوند.
بهبودهای دیگر ممکن است ناشی از افزایش آگاهی از مخازن و تانک ها – هم مخازن خوراک زنده و هم مخازن لارو – به عنوان اکوسیستم هایی با عوامل مختلف ( زنده و غیر زنده) باشد که منجر به مدیریت قوی تر خوراک زنده و به ویژه استراتژی های مدیریت میکروبی می شود. تیم BioMar گفت: هنوز هم می توان روی مدیریت تغذیه در مراحل لاروی، تعداد وعده های غذایی، زمان، تراکم طعمه، مدیریت ذخایر غذایی جنینی لاروها و غیره انجام داد.
شکست های تولید
مشکلات تولید یک مسئله رایج است و گاهی اوقات در سیستم های پرورش چند عاملی مانند سیستم هایی که اشاره شد مشاهده می گردد. مدیر بیومار می گوید: «بلوغ این بخش و “فشار انتخابی” ناشی ازعملکرد اقتصادی راهی طولانی را در کاهش شکست تولید طی کرده است.» تیم هچری BioMar گفت که هنوز شرایط تحت کنترل ما نیست و این موجب می گردد هر از گاهی شکست های تولید تقریباً اجتناب ناپذیر باشد.
تیم هچری BioMar گفت: مشکلات اغلب به پارامترهای فیزیکوشیمیایی مربوط میشوند، مانند نظارت ضعیف براکسیژن محلول، پروبهای pH کالیبرهنشده یا پمپهای حفرهای(cavitating pumps) که گاز فوقاشباع تولید میکنند. مشکلات تولید روتیفر و پرورش لارو اولیه اگرچه نه چندان حاد اما به ویژه ظریف (در جاهایی که خرابی ها تأثیرات زیادی دارند) ممکن است چرخه کامل تولید را به طور جدی به خطر بیندازد. تیم هچری BioMar گفت: حفظ تولید پایدار طعمه های زنده نه تنها از نظر تعداد، بلکه از نظر کیفیت تغذیه و امنیت زیستی، یک جنبه مهم و اغلب نادیده گرفته شده در تولید لارو است.
مشکلات پرورش لارو، که ممکن است چرخه کامل تولید را بهطور جدی به خطر بیندازد. حفظ تولید پایدار طعمههای زنده، نه تنها از نظر تعداد، بلکه از نظر کیفیت تغذیهای و امنیت زیستی، یک جنبه حیاتی و اغلب نادیده گرفته شده در تولید لارو است.
هافمن، تسکه و رومبو میگویند: “نتایج هچری های دریایی در سال های اخیر به طور قابل توجهی بهبود یافته است.اگر چه میزان بازماندگی افزایش یافته است، اما برخی از مراکز تکثیرهنوز با مشکلات و ناهنجاری هایی روبرو هستند که می تواند مانع خروجی نهایی و سودآوری مطلوب شود. بهبودها می تواند ناشی از تغذیه متعادل تر و استاندارد شده لاروها از طریق تغذیه دقیق باشد.
شواهدی وجود دارد که عوامل خاصی نقش مهمی در بدشکلی های اسکلتی ایفا می کنند. مطالعات اخیر نشان می دهد که این بدشکلی ها ممکن است منشا ژنتیکی داشته باشند. تجزیه و تحلیل فنوتیپی اولیه دقیق هر نوع تغییر شکل می تواند دقت در تخمین پارامترهای ژنتیکی و دقت انتخاب ژنومی را افزایش دهد. علاوه بر این، تأثیر پیشینه ژنتیکی مربوط به وراثت در کیفیت تخمگذاری آنها منعکس می شود. کوکینیاس گفت: دانستن پیشینه ژنتیکی هر نمونه برای تخمین ارزشهای تکثیر دقیق و انتخاب کارآمدترین ماهی از میان نمونه های انتخابی بسیار مهم است.
عوامل دیگری مانند هیدرودینامیک در موارد خاص انحنای ستون فقرات و کیفیت پایین آب در برخی موارد بدشکلی ها مهم هستند. اما قطعیت بسیار کمی در مورد علل تغییر شکل ها وجود دارد و ناشناخته های بسیار زیادی در این زمینه هست. آنچه واضح به نظر می رسد این است که بدشکلی های اسکلتی نتیجه ترکیب عوامل مختلف هستند که برخی از آنها وزن بیشتری نسبت به سایرین دارند و هنگامی که این عوامل ترکیبی از آستانه خاصی عبور می کند، تغییر شکل رخ می دهد.
“تغذیه روزانه و شرایط محیطی دیگر عوامل کلیدی هستند.” تیم هچری BioMar گفت: “هدف کاهش تغییر شکل است، اما هیچ تضمینی وجود ندارد و در بیشتر موارد از طریق آزمون و خطای متعدد باید چیزهای بیشتری آموخته شود.
RAS و ابزارهای مدیریتی و نظارتی جدید نیز می توانند ابزارهای مفیدی برای کاهش شکست های تولید باشند. روزن گفت: «ادغام فناوری RAS و ابزارهای مدیریتی و نظارتی پیشرفته در هچری ماهی سی بس و سی بریم، کنترل بهتری بر کیفیت آب، استراتژی های تغذیه، مدیریت بیماری ها و راندمان کلی تولید را ارائه می دهد.»
اما نحوه اجرای آنها در هچری ماهی سی بس و سی بریم چگونه است؟ “سیستم های RAS حضور گسترده ای در تولید لارو در سرتاسر مدیترانه دارند که حدود 50 تا 60 درصد مزارع و سیستم ها را شامل می شود. پیاده سازی از مزرعه ای به مزرعه دیگر و حتی در داخل هر یک از مزارع متفاوت است؛ ممکن است در جایی سیستم RAS در برخی از بخش ها، واحدها یا فازها وجود داشته باشد در حالی که برخی دیگر به شکل سنتی جریان دارند.”
کولی گفت: ” کولی گفت: ابزارهای نظارتی نیز در دریای مدیترانه کم بهرهبرداری شدهاند که این پیامدهای جدی بر هزینههای عملیاتی (هزینههای نیروی کار)، هزینههای ریسک وعملکرد ضعیف دارد.”
مدیریت بیماری
در چند سال گذشته ازطریق روشهای امنیت زیستی بهتر، استفاده از واکسیناسیون، بهبود کیفیت خوراک، امکانات و شیوههای پرورش بهبودهایی در سلامت ماهی سی بس و سی بریم حاصل شده است. امنیت زیستی یک نگرانی عمده در همه هچری ها در اطراف منطقه مدیترانه است. از مولدین گرفته تا بچه ماهیان، هر مزرعه ای یک طرح امنیت زیستی با تمرکز بر پیشگیری را مستقر کرده است.
دوکاندو گفت:«از منظرخوراک، دریافته ایم که نقش اجزای عملکردی درمراحل اولیه به طور فزاینده ای به موفقیت مرتبط می شود. ما سعی میکنیم دانش عمیقتری را در این زمینه توسعه دهیم، اما محدودیتهای مقررات اتحادیه اروپا کار را سخت کرده است.»
با وجود این پیشرفت ها، هنوز بسیاری از بیماری های عفونی و انگلی وجود دارد که تولید آبزی پروری مدیترانه را به چالش می کشد. “عفونتهای سی بس ناشی از Aeromonas veronii، Aeromonas salmonicida و Vibrio harveyi، و همچنین توسط سویههای ویروسی جدید Photobacterium damselae piscicida، بر عملکرد تولید و وضعیت سلامت ماهی تأثیر منفی میگذارد. به همین ترتیب، Photobacterium damselae piscicida و اساسا الگوی آلودگی بهطور قابل توجهی در دریا تغییر کرده است و در برخی از کشورها ماهیهای 100 تا 200 گرمی یا حتی بزرگتر را تحت تأثیر قرار میدهد.
گیجارو گفت:”پذیرش گسترده استفاده از واکسنهای خودزا (autogenous) اگرچه ابزاری نسبتاً مفید است، اما ممکن است در صورت جایگزینی کامل استفاده از واکسنهای تجاری کاملاً مستند و دارای مجوز را تحت الشعاع قرار دهد و خطراتی را برای وضعیت سلامت مزرعه ایجاد کند. فرمولهای واکسن خودزا برای کنترل برخی از این تهدیدات نوظهور باید ابزاری اضافی برای واکسنهای دارای مجوز تجاری باشد که کارایی و ایمنی آنها با مستندات جامع ثابت شده است .
علاوه بر این، سرمایهگذاری در بهبود فناوری واکسنهای مجاز برای ماهی سی بس و سی بریم میتواند توسط این روند استفاده از واکسنهای خودزا به خطر بیفتد و دسترسی به سطوح بالای ابزارهای جدید واکسیناسیون از بین ببرد.
انتظار می رود رویکردی که در ماهی سالمون اقیانوس اطلس در حال توسعه سویه های مقاوم به بیماری است در ماهی سی بس و سی بریم نیز اعمال شود. ژنوتیپ با استفاده از پانلهای نشانگرهای ژنتیکی برای شناسایی مناطقی از ژنوم که باعث مقاومت یا حساسیت به بیماری میشوند استفاده میشود. ژنهای اصلی که اغلب QTL نامیده میشوند شناسایی شدهاند و برای انتخاب ماهی سالمون مقاوم به IPN استفاده میشوند. تینچ گفت: مقاومت در برابر بیماری ژنهای زیادی را در بر میگیرد، پانلهای نشانگر برای ایجاد مقاومت در برابر بیماری با استفاده از انتخاب ژنومی استفاده میشوند. همین رویکردها را میتوان در ماهیهای سی بس و سی بریم برای ایجاد سویههای مقاوم به بیماری استفاده کرد.
ممکن است فضایی برای کار فشردهتر روی گونههای ماهی مقاومتر در برابر بیماریها ، به عنوان مثال، Photobacterium damselae piscicida در سی بس سی بریم، یا گونههای Sparycotile/Microcotile وجود داشته باشد. سویههای مقاوم در ماهی، ویبریو هاروی در ماهی سی بس و غیره، که ممکن است یکی از امیدوارکنندهترین زمینههای تحقیقاتی برای آبزی پروری مدیترانه در سالهای آینده باشد. همچنین اصلاح نژاد برای مقاومت در برابر باکتریها و ویروسهایی که ماهیها را در مراحل اولیه تولید، قبل از رسیدن به اندازه واکسیناسیون، تحت تأثیر قرار میدهند، مفید خواهد بود.